متن سخنرانی افتتاحیه جناب آقای دکتر احمد صدر حاج سید جوادی در مراسم
پنجمین سالگرد درگذشت دکتر سحابی
حسینیه ارشاد، ۲۳/۱/۱۳۸۶
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
جان فدای قدم نادره مردانی باد
که کم و بیش نگردند به هر بیش و کمی
قبل از هر چیز لازم می دانم ، از طرف خودم ، دبیر کل نهضت آزادی ایران و ستاد برگزاری مراسم سالگرد دکتر سحابی از تشریف فرمایی حضار محترم خواهران گرامی و برادران عزیز برای بزرگداشت خاطره زندگی و حیات یکی از نامداران تاریخ این سرزمین تشکر و قدردانی نمایم .
گرد هم آئی و اجتماع بی شائبه شما در این مکان شریف ، نشانه صفا و پاکی اعتقادات و تفکرات اجتماعی و ارزش والای خدمات شادروان دکتر یدالله سحابی به جامعه غمزده ایرانی است .
آری حیات و زندگانی مردان تاریخ و طرز تفکرات و اعتقادات این گونه چهره های دلپذیر و محبوب جوامع بشری که ما آنها را اولیاءالله می گوئیم و در همه اجتماعات وجود دارند پیوسته مورد تقدیر و گرامیداشت جامعه خود قرار گرفته و رفتار و گفتار آنها همیشه برای مردم خود سرمشق زندگی و الگوی اجتماعی بوده است .
عزیزانی مانند دکتر سحابی ، مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی از چنین الگوها و اسوه ها هستند. در کنار آنها بودیم ، رفتارهایشان را می دیدیدم و سعی داشتیم که همانند آنها در مقابل آن همه صدمات و لطمات و ناملایمات که تا آخرین روزهای عمر پر برکتشان برای آنها ایجاد کرده بودند مثل کوه ثابت و تزلزل ناپذیر بایستیم .
می دیدیم که چگونه دغدغه ملت و مملکت و دین و دانش جامعه را در دل داشتند و رنج و ناراحتی اکثریت جامعه ایرانی و منافع و مصالح ملی مملکت آن چنان موجب خلجان شدید در اندیشه و افکار آنها شده بود که قیام در برابر قدرت های ستمگر ضد ملی را وظیفه و رسالت راهبردی حیات خود می دانستند و به رغم همه ی تهدیدها و خطرات همچنان متحمل این همه بار سنگین و بردبار و نمونه ایستادگی و مقاومت در مقابل زورگویان و دنیاطلبان محسوب می شدند. این بزرگواران به رهروان راه حق درس بی اعتنایی به مال و منال و مقام و منصب بی ارزش دنیوی را می دادند و هزینه راه مستقیمی را که در پیش گرفته بودند به احسن وجه و با تحمل مدتهای مدید زندانی و تبعید پرداختند.
در جریان انقلاب نیز وظائف انقلابی خود را به بهترین صورت انجام داده و کمترین چشم داشتی به منزلت های بعد از انقلاب خود نداشته و از مردم نیز طلب کاری نکردند . جز راه مستقیم خدمت به جامعه و حفظ مصالح و منافع ملی طریق دیگری نپیمودند و همواره سرمشق روش و منش عمومی و خصوصی دوستان جوان خود بوده و همیشه ایجاد اتفاق و اتحاد ملی و اجتماعی را در مقابل راه خصمانه و اختلاف افکنانه دشمنان توصیه می کردند.
آنان ، در واقع تنها الگوهایی در مبارزه علیه ظلم و ستم نبودند ، بلکه در عین حال معلمان اخلاق سیاسی هم بودند. کم نبوده و نیستند سیاستمدارانی در این مرز و بوم که سیاست ورزی را عین فریب ، دروغگویی ، تهمت زدن و فریبکاری می دانند. همچنین کم نیستند خیل کسانی که سیاست را فرزند نامشروعی می دانند که پدر و مادر آن نامشخص است و سلامت زیستن را در دوری گزیدن از آن جستجو می کنند.
اما مسلم آن است که این هر دو دیدگاه که یکی به افراط گراییده شده و دیگری به تفریط ، هیچکدام راه گشای مشکلات دنیای امروز جوامع بشری نبوده و نیستند. الگویی که دیدگاه اول ارایه
می نماید، جهانی می سازد بدون اخلاق که در آن کسب قدرت و حفظ آن به هر قیمت مشروعیت دارد. رسیدن به هدف ، استفاده از هر وسیله ای را مشروع می سازد و واژه ای بنام حقوق بشر فاقد معنا و مفهوم می گردد.
الگوی دیدگاه دوم نیز بر اساس انسانی ارایه می گردد که تمایلی به سوار شدن بر کشتی سیاست ندارد و سیاست ورزی را به طالبان آن وا می نهد. اما الگوی مطلوب ، سیاستمدارانی هستند که سیاست را تنها بر پایه اصول اخلاقی بکار می بندند و اخلاق را تنها در راه سیاست به کار
می گیرند. قطعا می توان از پیامبر عظیم الشان اسلام (ص ) به عنوان یکی از برجسته ترین نمونه های الگوی سوم نام برد که از یکسو رسالت پیامبری خود را ، به کمال رساندن کرامت های اخلاقی معرفی می نماید و از سوی دیگر زمام امور را در اولین جامعه اسلامی بر عهده می گیرد. روزی زره جنگ بر تن میکند و در مقابل دشمنان بی مهابا به مقابله بر می خیزد و روز دیگر به موعظه در میان امت خویش می پردازد. روزی به عدالت به داوری می نشیند و روز دیگر به حکمت حکم
می راند و نمونه ای متعالی می شود از جمع میان اخلاق و سیاست . در سرزمین ما نیز بوده اند کسانی که در عین سیاست ورزی ، پای از دایره اخلاقیات بیرون ننهادند و سیاست را جز تبلور اخلاق در حوزه اجتماع ندانستند و نشان دادند که می توان سیاست مداری خدمتگزار ملت بود ، اما ماکیاول نبود.
قائم مقام فراهانی ، امیرکبیر و مصدق از زمره کسانی بودند که چنین شیوه ای را پیش گرفتند و در عین نامردمی ها و نامهربانی ها که بر آنان رفت ، از این شیوه پسندیده پا پس نکشیدند و چراغی شدند فرا راه آنانی که از پی ایشان پای در حوزه سیاست و خدمت می نهادند. به این گذشتگان
پر افتخار ، نام بزرگانی همچون مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم دکتر سحابی را نیز باید افزود. سحابی در کنار بازرگان ، پیش از انقلاب و در آن هنگام که دارای اعتبار علمی والایی بود، حاضر نشد اخلاق انزواطلبانه را پیشه سازد و چشم بر ظلم و جور پیرامون خود ببندد. در همان ایام کم نبودند کسانی که ترجیح دادند مقام علمی خود را با سیاست آلوده نکنند و به همین مقدار که با قافله سیاستمداران آلوده همراه نشوند، قناعت کردند. اما شادروانان سحابی و بازرگان ، به این حداقل اکتفا نکردند و وظیفه خود را نه فقط عدم همراهی با قافله ظلم ، که مقابله با آن دانستند.
سطح پایبندی آنان به اخلاقیات بیش از آن بود که بتوانند چشم بر آنچه در پیرامون شان میگذشت ببندند و در میان دوزخ فراخ مردم ، بهشت کوچکی در خلوت سرای خود بنا کنند. این بود که لباس زندان را بر ردای استادی دانشگاه ترجیح دادند و بخشی از عمر خود را در زندان نظام شاهی گذراندند. پس از پیروزی انقلاب نیز با وجود آنکه خود از بانیان آن محسوب می شدند و در مصدر امور قرار داشتند و کافی بود تا مانند بسیاری دیگر از سیاسیون آن زمان ، چشم بسته و فرمان بردار باشند تا قدر ببینند و بر صدر بنشینند ، چنین نکردند و ردای حکومت را از تن خارج ساختند و ترجیح دادند که بجای همراهی با آنچه که از نگاه آنان جز تضییع حقوق مردم و پایمال شدن منافع ملی در پی نداشت ، در کنار مردم بمانند و هزینه مخالفت با سیاست ها و عملکردهای نادرست حکومت را بپردازند. اما اهمیت و ارزش دکتر سحابی و همراهان بزرگوارش ، تنها در استمرار مبارزه با ظلم و ستم و نابرابری ، استبداد و اختناق و سلطه بیگانه نبود بلکه ، و شاید مهمتر از آن ، تشخیص ضرورت مبارزه گروهی و جمعی و بنیانگذاری نهضت آزادی ایران به عنوان یک حزب و گروه سیاسی الگو و نمونه بود. بودند کسانی که با ستم مبارزه می کردند ، اما تک سوار ، بودند.
نه به ضرورت کار دسته جمعی پی برده یا معتقد بودند و نه پیش شرط ها و پیش نیازهای آنرا
می پذیرفتند. فعالیت سیاسی فردی ، علی الاصول آسان تر و راحت تر از کار حزبی و گروهی است . شادروانان سحابی و بازرگان و طالقانی ، مبارزه جمعی و گروهی و حزبی را برای توسعه ملی ضروری می دانستند و به پیش نیازهای آن نیز تن در دادند. و در نظم سازمانی و رعایت مناسبات حزبی و تشکیلاتی الگو و نمونه برای جوان تر ها بودند. نهضت آزادی ایران ، کلمه طیبه و
باقی الصالحات این بزرگواران است ، که به رغم همه سرکوب ها و ناملایمات هم چنان در راه سربلندی ایران عزیز و خدمت به دین ، سرافراز ایستاده است . برای آنانکه رفته اند رحمت واسعه پروردگار ، و برای ادامه دهندگان راه آنان ، یاوری حق و پایمردی را از خداوند طلب می نمائیم .