موسوی خویینیها، تحریف تاریخ یا انحراف افکار عمومی چرا بحران گروگانگیری ۴۴۴ روز به طول انجامید؟ چه کسانی مانع شدند؟
به قلمِ مهدی معتمدی مهر
آقای موسوی خویینیها طراح و چهره پشت پرده اشغال سفارت امریکا در آبان ۱۳۵۸ اخیراً در ادامه پاسخ به پرسش انجمن دانشجویی ” وفاق و توسعه ” به بخشی تقطیع شده از مشروح مذاکرات زندهیاد دکتر یزدی در مجلس شورای اسلامی به تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۵۹ اشاره دارد که ایشان میگوید: « بعد از این که مساله گروگانگیری اتفاق افتاد، من اولین کسی بودم که تایید کردم و با آقای موسوی خویینیها تلفنی تماس گرفتم و گفتم آقا این کار لازم بوده، ……. ». و با بیان این خاطره نتیجهگیری میکنند که : « نهضت اسلامی ایران که به انقلاب اسلامی منجر شد، نه تنها ضد رژیم پهلوی و نهایتاً ضد رژیم سلطنتی بود، که به علت خاطرههای تلخ دخالتهای آمریکا در ایران، نهضتی ضد آمریکایی هم بود و یکی از نشانههای آشکار آن، حمایت اکثریت قاطع مردم ایران از اشغال لانه جاسوسی در سال ۵۸ است. » در واقع، آقای خویینیها با بیان این خاطره دارد حمله به سفارت یک کشور خارجی را طبیعی جلوه میدهد و میگوید: حتی وزیر خارجه دولت رسمی کشور که به واسطه این رخداد سقوط کرد، هم موافق با آن بود.
- زندهیاد دکتر یزدی به مناسبتهای گوناگون و به دفعات، ارزیابیهای مشخص و روشنی در خصوص پیامدهای حادثه ۱۳ آبان ۵۸ ارایه کرده است و از جمله، یک دفتر مستقل در جلد پنجم یا ششم خاطرات ایشان در این خصوص با تقریب به ۱۰۰۰ صفحه مدارک و اسناد به مساله گروگانگیری اختصاص داده شده است که امیدوارم شرایط انتشار رسمی آن به زودی فراهم آید، اما سوال اساسی این است که چرا آقای موسوی خویینیها حالا اقدام به انتشار این خاطره کرده است؟ آن هم در شرایطی که دکتر یزدی در قید حیات نیستند. جا داشت که در طول این سی و هشت سال این خاطره نقل میشد. طرح این خاطره در این شرایط که هنوز چهل روز از درگذشت دکتر یزدی نگذشته است، محل تامل جدی و شایبهبرانگیز است.
- نه انقلاب ما ضد امریکایی بود به آن گونه که گروههای چپ مارکسیتی به تضاد طبقاتی و اولویت مبارزه با امپریالیسم باور داشتند و نه دکتر یزدی، سیاستمداری ضدامریکایی بود. البته مهندس بازرگان، دکتر یزدی و یارانشان مانند شهید دکتر چمران سالها قبل از انقلاب علیه سیاستهای سلطهطلبانه امریکا مبارزه کرده بودند و بعد از انقلاب هم مخالف این سیاستها بودند اما نمیتوان آمریکاستیزی را جزء آرمانهای انقلاب اسلامی و ویژگیهای اصلی سیاسی و عقیدتی دکتر یزدی و نهضت آزادی ایران ارزیابی کرد. مخالفت با آمریکا در راستای دستیابی به استقلال و حاکمیت ملی ایران قرار داشت و نه فراتر از آن. مثلا اگر سابقه همکاریهای راهبردی آمریکا با نظام پهلوی و به ویژه نقش سرویسهای امنیتی سیا در کودتای ۲۸ مرداد مطرح نبود، به هیچ وجه مساله ضدیت با امریکا از باب ماهیت نظام سرمایهداری در میان شعارهای انقلاب مطرح نمیشد. ضدیت با امریکا، نوعی رادیکالیسم انقلابی بود که گروههای مختلف سیاسی پس از انقلاب، با دستاویز قرار دادن آن میخواستند، هژمونی سیاسی خود را رقم بزنند و به همین جهت است که در بیانیه رسمی سازمان مجاهدین خلق، اظهار تاسف میشود که ای کاش ما در این امر انقلابی پیشگام میشدیم.
- آقای موسوی خویینیها درست میفرمایند که دکتر یزدی در آن جلسه مجلس شورای اسلامی گفته که من اولین نفری بودم که تایید کردم اما این تمام ماجرا نیست و متاسفانه سنتی در ایران شناخته شده است که گفتن نیمی از حقیقت، عموماً معنایی جز تحریف حقیقت و ارایه سخنان کذب بعدی ندارد. شادروان دکتر یزدی البته قبلا هم پیشنهاد تعطیلی سفارت امریکا را به آیت الله خمینی داده بود و همین نشان میدهد که ایشان هم نگرانیها و اعتراضات جدی به سیاستهای دولتمردان امریکا داشته است که رهبر انقلاب پاسخ میدهد: کژدارومریز رفتار کنید. اما میان کاهش و حتی توقف روابط دیپلوماتیک و حمله به یک سفارت خارجی و گروگان گرفتن کارمندان و دیپلوماتها باید فرق اساسی قایل بود. دکتر یزدی در مناسبتهای فراوان گفته است که منظور ایشان از تایید، بیان اعتراض به سیاستهای امریکا و پذیرفتن شاه بوده است، اما متاسفانه آقای موسوی خویینیها به باقی تماس تلفنی اشاره ندارد که دکتر یزدی به ایشان گفته است: اعتراضتان را انجام دادید. حالا دیگر از سفارت بیرون بروید و گروگانها را تحویل بدهید.
- قصد نیتخوانی ندارم اما به نظر میرسد که آقای موسوی خویینیها با بیان این خاطره تحریف شده، قصد انحراف افکار عمومی از یک پرسش اساسی را دارند. دکتر یزدی بارها در مصاحبهها و مناظرههایی که با بعضی دانشجویان خط امام داشت، میگفت: بسیار خوب، سفارت را اشغال کردید، قصدتان هم سقوط دولت موقت بود. این خواسته هم که سریعاً ظرف یکی دو روز تحقق یافت. به دو سوال پاسخ بدهید: نخست آن که توطئه علیه دولت رسمی کشور آیا تصمیم چند دانشجوی جوان بیست و چند ساله بود؟ شما دانشجویان چگونه چنین تصمیم بزرگی را به تنهایی گرفتید؟ پیشنهاد اصلی و اولیه را چه کسی داد؟ و دوم آن که چرا گروگانگیری ۴۴۴ روز ادامه پیدا کرد؟ درست تا زمانی که دولت کارتر نتیجه انتخابات را به جمهوریخواهان واگذار کرد. دکتر یزدی بارها این سوال را مطرح میکرد که بگویید چه کسی یا چه کسانی مانع شدند و اراده چه کسانی موثر بود که مساله گروگانها زودتر فیصله پیدا نکند؟ چه کسانی نزدیک به دو ساعت یعنی تا پایان مراسم تحلیف ریگان، مانع پرواز هواپیمای حامل گروگانها در فرودگاه مهرآباد شدند؟ هیچگاه پاسخ این سوالات داده نشد. زندهیاد دکتر صادق طباطبایی در مصاحبهای با خبرآنلاین مطرح میکند که نه تنها دانشجویان خط امام و آقای موسوی خویینیها با دولت موقت همکاری نکردند، بلکه به شورای انقلاب و حتی روحانیونی مانند آقای بهشتی هم اعتماد نکردند و در مقطعی که قرار بود به دستور امام گروگانها را به شورای انقلاب تحویل دهند، از این کار استنکاف کردند.
- دکتر یزدی بارها مطرح کرده بود که رخداد آبان ۵۸ دو پیامد اساسی داشت: در داخل ایران، سقوط دولت موقت و در امریکا، شکست اهداف پیمان کمپ دیوید و به تعویق افتادن روند صلح خاورمیانه و بلاموضوع شدن جنبش ضد جنگ امریکا. دکتر یزدی با ارایه تحلیلهای منسجم تاریخی مطرح میکرد که برنده نهایی حمله به سفارت و طولانی شدن دوران گروگانگیری، صهیونیستها و مخالفان صلح فلسطین و جمهوریخواهانی بودند که فرصت کردند با روی کار آمدن ریگان، دکترین حضور نظامی در خاورمیانه و تکمیل نهادی تاچریسم و نئومحافظهکاری مبتنی بر نظامیگری را رقم بزنند. دکتر یزدی بارها نقل کردند که حتی شادروان محمد منتظری، با تمام گرایشات تندی که داشت، در مجلس سخنرانی کرد و گفت اگر زودتر مساله گروگانها حل نشود، جمهوریخواهان امریکا در انتخابات پیروز خواهد شد و این برای ما مناسب نیست. بنابراین تبعات ادامه گروگانگیری برای همه روشن بود.
ما نمیدانیم که آقای موسوی خویینیها بنا بر چه ارتباطاتی یا پشتیبانیهایی، حادثهای به عظمت اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری را بدون اخذ مجوز و حتی بدون اطلاع رهبر فقید انقلاب و اعضای شورای انقلاب طراحی و اجرا کرده است؟ اما مسلم است که حادثهای با این ابعاد گسترده داخلی و خارجی نمیتوانسته بدون پیشبینیهای لازم و طراحی قبلی صورت گرفته باشد. به نظر میرسد که حالا که کم کم داریم به سالگرد واقعه ۱۳ آبان نزدیک میشویم، جناب خویینیها با توجه به فقدان دکتر یزدی، قصد دارند افکار عمومی را از این پرسش مهم منصرف و بلکه منحرف کنند تا بار پاسخگویی را از شانههای خویش سبک کنند. بنابراین جا دارد که دانشجویان، اصحاب رسانه، تحلیلگران و فعالان سیاسی با طرح مجدد و فراگیر این پرسش از ایشان فرصتی مناسب فراهم کنند: چرا گروگانگیری به طول انجامید؟ چه کسانی مانع شدند تا گروگانگیری که به گفته دانشجویان خط امام قرار نبود بیش از دو سه روز ادامه پیدا کند، ۴۴۴ روز به طول انجامید؟