نظری و نقدی بر انقلاب ۵۷ در ایران
علی ملک پور
مورخ ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۸
۲۲ بهمن یادآور شکوه اراده و اتحاد ملت ایران است. این پدیده شگرف درس ها و عبرت هایی دارد که مرور آنها ولو به تکرار بی فایده نیست.
درس های انقلاب ایران:
۱. انقلاب از دیدگاه جامعه شناسی سخت ترین و پرهزینه ترین روش حل و فصل تضادهای اجتماعی ست. مردم و رهبران عصر انقلاب در دهه ۵۰ خورشیدی با تئوری اصلاحات آشنا نبودند و از این رو به ذهن آنها خطور نمیکرد که اصلاحات را در پیش گیرند. همه آنها ناخواسته (به نیروی خشم و نفرت انقلابی) به مسیری وارد شدند که شاه سابق پیش رویشان نهاده بود؛ فقط انقلاب!
۲. انقلاب را حکومت خودکامه پهلوی به ملت ایران تحمیل کرد، از زمانی که راه اصلاح امور اجتماع و سیاست را عملا سد کرده بود.
۳. سیاست یک دست سازی حاکمیت و روش تک حزبی، راهبرد کهنهای بود که دستگاه پهلوی را به زوال افکند.
۴. مهم ترین دستاورد انقلاب سکولاریزه (عرفی) شدن نهاد حکومت و روحانیت است که خود راهگشای تحولات آتیست. روحانیون عمدتا به مناصب مدیریتی و عرفی متمایل شدند که منزلت و منفعتی بیشتر از مناصب مذهبی سنتی برای آنها دارد این تحول فرهنگی مهمی است.
۵. انقلاب و براندازی روش جوامع توسعه نیافته است. براندازی همیشه پرهزینه است. هزینه براندازی حتی از هزینه وجود یک “حکمرانی بد” بیشتر است.
۶. اصلاحات راه حل بهینه است. اگر راه اصلاحات مسدود شود، صبر و انتظار بهتر از براندازی است تا فرصتی دیگر که باز اصلاحاتی نوین تدبیر شود. اصلاحات پذیرش سلطه نیست، بلکه پویشی غیرانقلابی و غیربراندازانه برای تغییر و عبور تدریجی با روش های مبتکرانه و جامعه محور است.
۷. شعار انقلاب ۵۷، آزادی و استقلال و حذف زندانی سیاسی از فرهنگ سیاسی ایران بود. آرمان مردم دموکراسی و آزادی بیان برای همه عقاید و ادیان و افکار و نیز مشارکت زنان بود.
۸. شوربختانه بعدها آن شعارها مسکوت گذاشته شد و امروز شعارهای غالب و رایج عبارتند از: مبارزه با آمریکا، مبارزه با اسراییل، حجاب، حذف همه نیروهای منتقد، حذف و ردصلاحیت گسترده (حتی) اصلاح طلبان داخل نظام، سکانداری یک تفکر، یک جناح و یک سلیقه در کل کشور به رغم کارنامه ضعیف و پایگاه اقلیتی آن جناح در نزد جامعه و افکار عمومی!….به راستی آن شعارها را چه شد و آن راهبردها کجا رفت؟!
۹. انقلاب ها هیچ تضمینی برای تداوم و تحقق آرمان های اولیه نمیدهند، این خاصیت انقلاب است، خاصیت اصلاحات هم این است که می تواند دستاوردهای قابل کنترل و قابل پیش بینی ببار آورد.
۱۰. مردمان و نسل ها میآیند و می روند ولی ملت ایران از پروسه دموکراسی خواهی و آزادی طلبی که از انقلاب مشروطه ( ۱۲۸۵ خورشیدی) آغاز کرده، صرفنظر نمیکند. هر نیروی سیاسی و فرهنگی که منکر و مانع این پروسه باشد، شانسی در آینده ایران نخواهد داشت زیرا توازن قوای اجتماعی و فرهنگی اکنون به نفع دموکراسی و آزادی است.
۱۱. “آزادی”فقط یک فلسفه و آرمان نظری نیست، آزادی تنها راه حل اداره امور است و امروزه آزادی بیشتر یک مشی مدیریتی است تا شعار مبارزاتی. بدون آزادی حکمرانی فقط به لحاظ قانونی و اخلاقی “بد” نیست، بلکه اساسا ناکارآمد و ابر بحران های متزاید است.
۱۲. انقلاب ۵۷ ثابت کرد که هیچ فرد و حزب و مشرب و صنف و طبقه و تفکری مقدس و محبوب بالذات نیست، مگر آنکه ان تفکر و مروجان و پیروانش برای آزادی و کرامت و رفاه و رضایت مردم دستاوردهای عملی و قابل ارزیابی- از طریق انتخابات آزاد و رای شفاف- ببار آورد، آن هم به تشخیص و تایید خود شهروندان ، نه تشخیص و تحسبن نیروهای فرازمینی یا زیرزمینی!