نهضت آزادی و جنگ تحمیلی
قسمت سوم
مقدمه
وقتی خبرنگار مجله اندیشه پویا از دکتر ابراهیم یزدی پرسید که شما دوستان و همراهان زیادی داشتید در این همه سال فعالیت ،مرگ کدام دوست برای شما سخت تر از همه بود؟ دکتر ابراهیم یزدی زود نام آن دوست را گفت : “چمران” (۱)
برای بسیاری از مردم حتی پس از شهادت، شخصیت این سردار رشید اسلام در پردهای از ابهام پوشیده است. بزرگواری و وارستگی چمران به حدی بود که در زمان حیات کمتر در معرفی خود، دفاع از خویش و یا پاسخگویی به تهمتها و افتراهایی که چون سیل به سویش سرازیر بود میکوشید(۲)
وقتی مخالفین نهضت آزادی ایران میخواهند از شهید مصطفی چمران صحبت کنند یادشان می رود که از عضویت او در نهضت آزادی سخن بگویند،یا وقتی که میخواهند از اعضا نهضت آزادی نام ببرند اسم چمران را به هر شکلی حذف می کنند تا ارتباط این دو را (نهضت و چمران) مخاطب نتواند پیدا کند.
به عنوان مثال در نقل قول زیر که از سایت hadana.ir برداشته شده مشاهده می کنید که هیچ اسمی از چمران نیست :
“
تلاش نهضت آزادی در این مقطع در اوج خود توانست بازرگان، سحابی (یدالله و عزت الله)، ابراهیم یزدی، احمدصدرحاجسیدجوادی، اعظم طالقانی، علی اکبر معین فر، محمد توسلی، صباغیان، گلزاده غفوری و کاظم سامی را با رأی ملت به مجلس بفرستد (۳)”
و یا در این قسمت خبرگزاری فارس اصولا منکر این شده است که چمران عضو نهضت آزادی ایران بوده است:
” سابقه دیرین آشنایی چمران و مهندس بازرگان و دوستی چندین ساله چمران و دکتر یزدی در آمریکا نیز زمینه را هموار ساخت تا چمران با سمت معاونت نخست وزیر در امور انقلاب به ظاهر به اعضای نهضت آزادی در کابینه دولت موقت مهندس بازرگان نزدیک شود.
نکته اساسی در این میان آن است که ما در این ایام کمترین همگرایی سیاسی بین چمران و جریان نهضت آزادی را نمیبینیم و بلعکس چمران بیشترین ارتباط و همراهی را با حضرت امام(ره) و یاران و همراه ایشان دارند که نمونهای از آن، رابطه نزدیک چمران با حضرت آیت الله خامنه ای است.
این همه به خوبی حکایت از آن دارد که در تحلیلی منصفانه دکتر مصطفی چمران را بیش از آن که بتوانیم بخاطر ارادت و قرابت ۲۵ سال قبلش به مهندس بازرگان عضوی از نهضت آزادی معرفی نماییم، باید به خاطر همسویی با خط امام و قرابت و دلدادگی به انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) عضوی از اعضای جریان خط امام معرفی کنیم که سرانجام نیز در خط مقدم جبهه ای به شهادت رسید که کمتر کسی از سران و هواداران نهضت آزادی پایشان بدانجا باز شده بود! به واقع چمران در میان رزمندگانی جانفشانی کرد و به شهادت رسید که جز نام و عشق حضرت امام خمینی(ره) را در ذهن و قلب خود نمیپروراندند.”(۴)
در قسمت سوم نهضت آزادی ایران و جنگ تحمیلی مروری داریم بر زندگی و راه و منش شهید بزرگواز مصطفی چمران
۱– شهید چمران از بنیانگذاران نهضت آزادی خارج از کشور:
شهید چمران از بنیانگذاران نهضت آزادی خارج از کشور در دوران پیش از انقلاب و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران بعد از انقلاب تا زمان شهادت بود. او بزرگمردی صدیق بود که دهه پایانی زندگیش را در دفاع از محرومین در لبنان و مبارزه با جداییطلبان و متجاوزین به حقوق مردم در کردستان و مقابله با دشمن متجاوز در جبهههای جنوب گذراند. دکتر چمران سازمان امل را به عنوان بازوی نظامی حرکت محرومین لبنان تاسیس کرد. پس از ییروزی انقلاب چمران به ایران بازگشت و ابتدا به سمت معاون نخست وزیر در امور انقلاب و سپس به عنوان وزیر دفاع دولت موقت منصوب شد. شهید چمران نماینده امام در شورایعالی دفاع و نماینده منتخب مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود. با آغاز جنگ تحمیلی ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داد و سرانجام در دفاع از میهن اسلامی در جبهه دهلاویه به فیض شهادت نائل آمد. در خرداد ۱۳۶۰ که بسیاری از دولتمردان وقت، به جای تمرکز و برنامهریزی برای بیرونراندن دشمن متجاوز، درگیر مبارزه قدرت برای کسب پایگاههای داخلی بودند، او علیرغم تمام نامردیها و نامرادیها که نسبت به او در جبهه و پشت جبهه جریان داشت از مقابله با متجاوزین دست بر نداشت و غلطیدن در خون سرخش را بر تکیه بر کرسیهای سرخ نمایندگی مجلس ترجیح داد. تهمت و افترا علیه او چنان بود که نه تنها در خیابانهای اطراف ساختمان مجلس بلکه بر دیوارهای نهارخوری مجلس شورای اسلامی شعارهایی علیه او نوشته بودند. افسوس که تنها پس از شهادتش بود که ارباب قدرت به یاد جمعآوری شعارها افتادند. چمران اهل تظاهر و ریا نبود. او عارفانه زیست و مظلومانه شهید شد. چمران چنان که چندی قبل از شهادت گفته بود، بهترین وظیفه عصر خود را الگوسازی میدانست. زندگی سراسر فداکارانه و خالصانه او الگویی است برای نسل حاضر و نسلهای آینده. (۵)
۲– سوابق مبارزاتی چمران
دکتر چمران مبارزه و فعالیت سیاسی و اجتماعی خود را از سالهای آخر که در دبیرستان البرز به تحصیل اشتغال داشت شروع کرد. در دوران دانشجویی خود در دانشکده فنی، از اعضای فعال و متعهد انجمن اسلامی دانشجویان بود. بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۳۲ که طبق طرح و نقشه آمریکا و انگلیس دولت ملی و قانونی دکتر مصدق را ساقط ساخته، شاه فراری را بر تخت سلطنت بازگرداند، چمران به صفوف نهضت مقاومت ملی پیوست و در تمامی فعالیتها، مبارزات، اعتصابات، راهپیماییها، فعالانه شرکت کرد.(۵)
در خارج از کشور، چمران ارتباط عقیدتی، سیاسی، تشکیلاتی خود را با دوستان نهضتیاش حفظ کرده و علیرغم تحصیل و اشتغال در آمریکا لحظهای از مبارزه علیه استبداد پهلوی و تلاش در راه انعکاس مبارزات حقطلبانه ملت قهرمان ایران غفلت ننمود. چمران در بوجود آوردن و جهت دادن به جنبش نوین دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در سالهای ۱۳۴۰ به بعد و تشکل آنها و تأسیس کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در مراحل اول نقش عمده و اساسی داشت و به همین دلیل به عضویت افتخاری ـ دائمی شورای عالی آن انتخاب شد. چمران همچنین از مؤسسین جبهه ملی آمریکا و عضو شورای مرکزی و هیأت اجرائیه آن بود. در سال ۱۳۴۱، وقتی قرار شد که نهضت آزادی ایران در خارج بوجود آید، چمران همراه با دوستان همرزمش همچون دکتر ابراهیم یزدی و دکتر علی شریعتی، از مؤسسین اولیه آن بود.
بعد از سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، چمران همراه دوستان نهضتیاش به تلاش برای تدارک جنگ مسلحانه علیه رژیم شاه دست زد و در همین راه بود که برای دریافت آموزشهای لازم و ایجاد امکانات ضروری با این دوستان به مصر رفت. وی مدتها در خاورمیانه فعالیت کرد و هنگامی که رژیم شاه امام خمینی را از ترکیه به نجف تبعید کرد، چمران و این گروه کوچک از اولین ملاقاتکنندگان با امام بودند. در این زمان امام موسی صدر فعالیت خود را در جهت شخصیت بخشیدن به شیعیان جنوب لبنان آغاز کرده بود و در جستجوی مردی بود که بتواند مجتمع تعلیمات حرفهای و تربیتی شهر صور را اداره کند. مشورت با آقای مهندس بازرگان موجب معرفی چمران برای قبول این مسئولیت شد و این خود فصل جدیدی در زندگی چمران و فعالیتهای امام صدر پدید آورد.(۷)
چمران از آن پس، تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در کنار امام موسی صدر به آموزش فنی، سیاسی، عقیدتی شیعیان لبنان و فلسطینیان و بیدارسازی و بسیج شیعیان لبنان و کمک به آوارگان فلسطینی پرداخت. به دنبال همین همکاریها و فعالیتها بود که بالاخره مجلس اعلای شیعیان، جنبش حرکت المحرومین و سازمان امل (امواج المقاومه اللبنانیه) بوجود آمدند. و برای اولین بار در تاریخ قرن اخیر، شیعیان لبنان، شرف و حیثیت و افتخار خود را باز یافتند و با بازگشت به خویشتن خویش و احراز شخصیت انسانی ـ اسلامی خود، به مقابله با اسراییل و دفاع از سرزمینهای خود و مقابله با نیروهای انحرافی از چپ و راست پرداختند.(۸)
این پیروزیهای بزرگ، دشمنان اسلام و اعراب از چپ و راست را بر آن داشت که امام موسی صدر و دکتر چمران و همراهان و همرزمانشان را به عنوان دشمن اصلی و واقعی و خطرناک خود مورد انواع و اقسام اتهامات بیاساس قرار دهند. متأسفانه برخی دوستان نادان نیز در دام این تبلیغات و توطئهها اسیر شدند و دست اندر دست دشمنان اسلام و مسلمانان، به توطئه برای ترور شخصیت چمران پرداختند. یک روز او را مأمور ساواک، روز دیگر جاسوس سیا و یا موساد و سومین روز قاتل تلزعتر خواندند و با تبلیغات وسیع خود کوشیدند تا شخصیت والای چمران را در انظار تودههای مردم مخدوش سازند.(۹)
توطئه علیه چمران تنها به ترور شخصیت او محدود و منحصر نبود. سازمانهای مارکسیستی در لبنان، ساواک و اسراییلیها و مرتجعین همه به خون او تشنه بودند. و چندین بار برای قتل وی و مرادش امام موسی صدر توطئهچینی کردند. اگر چه توطئه ربوده شدن امام موسی صدر به نتیجه رسید اما به یاری خدا تلاشهای آنان در مورد چمران یکی پس از دیگری نقش بر آب شد (۱۰) به عنوان مثال در سال ۱۳۵۴ در بحبوبه جنگ لبنان ساوارک با اعضای یکی از خانواده برجسته شیعه در لبنان که به ایران رفت و آمدهای مکرر داشته اند،تماس می گیرد و با تهدید و تطمیع و استفاده از رقابت های کهنه و قدیمی یکی از آنها را برای اجرای طرح ترور دکتر مصطفی چمران به لبنان می فرستند که خوشبختانه موفق به انجام ترور نمی شوند (۱۱)
علیرغم توطئهها و تلاشها، چمران موفق شد حرکتی بیسابقه با ابعادی گسترده در زمینههای عقیدتی، سیاسی، نظامی در میان شیعیان لبنان و حتی فلسطینیها بوجود آورد و امروز نام چمران و محبت او در دل فرد فرد شیعیان لبنان جای ویژهای دارد و مردم لبنان در همه جا از او با عزت و احترام یاد میکنند و او را شخصیتی از خود و متعلق به خود میدانند و هزاران جوان مسلمان لبنانی، راه و رسم او را ادامه میدهند.(۱۲)
تلاشها و مبارزات چمران در دوران تبعید و آوارگی در خارج از کشور نشان داد که برخلاف تصورات و تبلیغات واهی گروهی، صرف تحصیل یا اشتغال در کشورهای غربی به معنای فریفته شدن و خود فروختن به ارزشهای غربی نیست. بلکه ممکن است آشنایی با غرب موجب شناخت مفاسد مادیگری و باعث پاکتر، روشنتر و مخلصتر شدن در راه خدمت به اسلام و ایران و مبارزه و انقلاب گردد. نشان داد که مرد خدا به هر کجا که رود جبهه جنگ و جهادش در آنجاست. برای مسلمان و موحد بودن نیازی به سرزمین خاصی نیست. در مرکز کفر جهانی و در درون جامعهای نظیر آمریکا نیز میتوان معیارها و ارزشهای اسلامی را حفظ کرده و رنگ غربی نگرفت بلکه در آنجا نیز به انجام وظیفه و ابلاغ پیام الهی و تلاش برای پیروزی حق اقدام نمود.(۱۳)
۳– چمران در جبهههای جنگ
سردار رشید اسلام دکتر چمران از اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و به سازماندهی نیروهای داوطلب فرماندهی عملیات نامنظم علیه متجاوزین پرداخت.
رژیم بعث عراق در شرایطی به ایران حمله کرد که اختلافات و درگیریهای اساسی در بالاترین سطح مملکت میان دولتمردان به طور جدی جامعه را به خود مشغول ساخته و در تمامی نهادها و ارگانها از جمله نیروهای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران گسترش یافته بود. این وضعیت از عوامل اصلی حمله عراق به ایران بود. رژیم بعثی با توجه به چنین وضعیتی تصور کرده بود که میتواند برنامههای ضد انقلابی علیه جمهوری نوپای اسلامی را به اجرا درآورد.(۱۴)
باید گفت که رژیم بعثی عراق از بدو پیروزی انقلاب و روی کار آمدن دولت موقت به دنبال فرصت و بهانه برای حمله و تجاوز به ایران بوده است. در اسفند ماه ۱۳۵۷ هواپیماها و هلیکوپترهای عراق، دهات مرزی غرب ایران را بمباران کردند و این حمله و تجاوز غیر منتظره نبود. بررسی و توجه به تجربه تمام انقلابات جهان نشان میدهد که بعد از پیروزی حرکت انقلابی و شکست نیروهای پوسیده و کهنه و سقوط نظام ضد انقلابی و تأسیس نظام سیاسی و دولت جدید، حمله و تجاوز از خارج مرزها انجام شده است. حمله عراق در اسفند ۵۷ همزمان با جنگ و آشوب در کردستان و خوزستان و گنبد نشانههای بارزی از وجود چنین نقشههایی و اجرای آنها علیه انقلاب اسلامی ایران بود.(۱۵)
ابتکار عمل چمران در کردستان موجب تحیر و تجلیل و تحسین دوستان و تجری و خصومت بیش از پیش دشمانش شد. از آن پس حملات و اتهامات علیه او شدت گرفت. اما او بیاعتنا به حملات، به کار سازنده خود ادامه داد. با تغییراتی که در ترکیب وزرای دولت موقت داده شد، چمران به سمت وزیر دفاع منصوب شد و کار اساسی خود را در تصفیه و تزکیه ارتش و بازسازی آن آغاز کرد.(۱۶)
بعد از تشکیل مجلس و پایان دوران خدمت دولت شورای انقلاب، چمران به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع منصوب شد.(۱۷)
تجارب و خدمات چمران در سمت معاون نخستوزیر در امور انقلاب در دولت موقت و وزارت دفاع در دولت موقت و دولت شورای انقلاب و عضویت در شورایعالی دفاع به او امکان داد تا بتواند سهم خود را در تدوین استراتژی جنگ و همچنین ایجاد هماهنگی لازم در جبهههای جنگ میان برنامهها و ستاد عملیات نامنظم و ارتش و سپاه پاسداران قدمهای مؤثری را بردارد.(۱۸)
مهمترین نقش چمران در جنگ با عراق، در تبیین و تدوین و پیاده کردن استراتژی جنگ، یعنی جنگ مردمی با تمامی ویژگیهایش بود. در جنگهای کردستان، و مقابله با شورشیان ضد انقلاب، در اوایل امر، برخی از امرای ارتش و نیروهای انتظامی که آموزش و تجربه لازم در برخورد با شورشگری را نداشتند و رسوبات اعتقادی گذشته نیز قبول جنگ مردمی را برای آنها مشکل میساخت و همچنین برخی از مقامات مسئول که ماهیت جنگهای شورشگری و ضد شورشگری را نمیدانستند، یا برنامهها و پیشنهادات و طرحهای چمران را برای مقابله با شورش در کردستان نمیپذیرفتند یا به سختی و اکراه به آن تسلیم میشدند. اما در جبهه جنوب و در جنگ علیه عراق چمران توانست درستی شیوه جنگ مردمی علیه عراق، و نه شیوه جنگ کلاسیک که ارتش را، در عمل نشان بدهد. علاوه بر این چمران توانست با تجربهای که در ارتش پیدا کرده بود، و نیروهای مؤمنی که شناسایی و جذب انقلاب شده بودند، تلفیق بسیار مناسب و مساعدی از نیروهای مردمی و داوطلب با نیروهای ارتش کلاسیک بوجود بیاورد که در نهایت، همین ویژگی خاص باعث شد که ارتش صدام از پا درآید.(۱۹)
۴– چمران معلم اخلاق بود
اثر حضور چمران در جبهه تنها آن نبود که علم و تجارب خود را در عمل در خدمت جمهوری و انقلاب بکار گیرد، بلکه او معلمی بود که با حضور خود و رفتارهایش به دوستان و همرزمانش درس میداد.
چمران تنها یک مرد جنگجو نبود. او عارفی بود سرشار از صفا و وفا، او در جبههها، عملاً به شاگردانش درس عشق و محبت، مقاومت، گذشت و فداکاری و سعهصدر را میداد. همرزمانش در جبههها، شخصیت واقعی او را میدیدند، درک میکردند، و به عنوان مرشد خود او را الگو و اسوه قرار میدادند. بی جهت نبود که هر کس از نزدیک با او کار میکرد آنچنان تحت تأثیر شخصیت عمیق و جذاب او قرار میگرفت که بزودی منقلب میشد. خصوصاً در جوی که متأسفانه حب و بغضهای فردی و گروهی بر روابط سیاسی حاکم شده است و معیارها و ارزشهای والای اسلامی جای خود را به روشهای تخریبی متأثر از تفکر و اندیشه غیر اسلامی تضاد دیالکتیکی استالینی داده است، روش چمران در برخورد با مسایل و جریانات بسیار آموزنده و کارآیی داشت و جذبکننده بود.(۲۰)
۵– مظلومیت چمران
صداقت و پرکاری و تجارب و دانش گسترده و وسیع چمران و خدماتش در دولت موقت و سایر مسئولیتها و همراهی با همرزمان دیرین، بسیاری را خوشایند نبود. عناصر و گروهها هر کدام به دلیلی او را مورد حمله قرار دادند. مضمون همه این حملات، همان داستانهای کهنه و فرسوده قبلی بود، اینجا نیز او را جاسوس موساد، سیا، قاتل تلزعتر، مسئول سقوط نبعه و … خواندند. پس از مسئله کردستان دروغهای جدیدی نیز اضافه کردند، که او عامل مسلح ساختن فئودالهای کردستان و ….. است او عامل قتل عام مردم کردستان است و….. میخواستند انتقام پایداریها و شهامت چمران در کردستان و پاوه را بگیرند. گروههای مارکسیست، از هر خطی و در هر طیفی با او عنادی آشتیناپذیر داشتند و به مصداق کافر همه را به کیش خود پندارد، او را به چیزهایی که فقط لایق خودشان بود متهم ساختند.
عناصر و گروههای غیر مارکسیست و حتی مدعی و متظاهر به اسلام نیز بیمارگونه با او و امام موسی صدر دشمنی نمودند. علیه آنها کتاب و مقاله نوشتند، وابستگان و ایادی همین گروهها و عناصر بودند که نام دکتر چمران را همراه با همرزمان سالهای متمادیاش در لوحهای به عنوان عوامل و ایادی آمریکا و مستحق محاکمه و اعدام و در همه جا حتی در برابر مجلس و در نمازهای جمعه توزیع نمودند و در برابر دانشگاه آویختند!! هم اینان بودند که چمران را لحظهای رها نکردند و همه جا تا آخرین لحظه حیاتش حتی در جبهه جنگ با صدام او را تحت فشار قرار دادند که باید جبهه را رها کند!! همانها که کمترین ارزشی برای قانون اساسی و هیچ قانونی جز هوا و هوس خود قائل نیستند! نمیخواستند چمران در جنوب و جبهه بماند و استدلال میکردند که ستاد جنگهای نامنظم نهادی قانونی نیست!! حضور او را ریاکارانه و خلاف قانون اساسی میشمردند. اینان، علیرغم ادعاها و سوگندهایشان که پیرو خط امامند و با وجود آن که میدانستند دکتر چمران نماینده امام در شورای عالی دفاع است و با موافقت و تأیید همه جانبه امام به جبهههای جنگ در جنوب رفته و کار و خدمت و در سرنوشت جنگ به نفع ایران تعیین کننده است. از هیچگونه توطئه و تلاش علیه چمران و حضور وی در جبهه کوتاهی نکردند گویی برای آنها، اسلام، انقلاب، امام، همه و همه تنها در جهت تأمین و ارضاء نفسانیات خودشان ارزش و اهمیت دارد.
متأسفانه آنان هم که میتوانستند جلوی این انحرافات را بگیرند، نگرفتند و اعتراضی هم ننمودند.
برخی از کسانی که امروز تلاش دارند تا از شهادت پرافتخار سردار بزرگ اسلام دکتر چمران تغذیه سیاسی بنمایند آن روزها در برابر این توطئهها و اتهامات و ترور شخصیتها سکوت کردند و با سخنی و یا مصاحبهای، توصیه به حق ننمودند.
اما چمران کسی نبود که از این حملات، اتهامات، سب و لعنها بترسد و از میدان بدر رود و یا در برابر آنها تسلیم شود. او با بزرگواری، صداقت، فداکاری ایثارگونه و بالاخره با شهادت حماسه آفرینش، دشمنان خود را از چپ و راست، چه آنها که ملحد و مارکسیست بودند و چه آنها که تظاهر به اسلام و انقلاب میکردند همه را به جای خود نشاند.
حضور او در جبهه جنگ، تنها نبرد علیه صدامیان نبود، بلکه پاسخی به همه این دشمنان کینه توز و بیمارگونه بود. شهادت چمران آنچنان پاسخ قانع کنندهای به همه این کینهتوزان و تردیدکنندگان و ریاکاران و بیماران عقدهای بود که دیگر نتوانستد کمترین سخنی بر زبان آورند. تنها برخی از آنان با وقاحت خاص ریاکاران، ناگهان ۱۸۰ درجه تغییر جهت داده و به مرثیه خوانی از او و بهرهبرداری سیاسی از شهادتش پرداختند.
چمران اگر چه نسبت به این همه ظلمها و ستمها و انحرافات بزرگوارانه برخورد میکرد اما زجری که او میبرد بیحساب بود. به حدی که گاه، همچون مولایش علی(ع) سر در چاه میکرد و بر «روزگار» فریاد میزد. برخی از یادداشتهای پراکنده او گواهی گویا از دردهای جانکاهی که بر دل سرشار از عشق و صفا و عرفانش نشسته بود، میباشد.(۲۱)
۶– آیا شهید چمران از نهضت آزادی ایران جدا شد؟
کسانی که با نهضت آزادی مخالف بودند سعی کردند شهید چمران را بعد از شهادتش به نفع عقاید خود مصادره کنند به عنوان مثال
اظهار نظر اقای ولایتی در مورد خروج چمران از نهضت آزادی:
“شهید چمران عضو نهضت آزادی بود اما بعدا از اینها جدا شد. شهید چمران جزو حکومتیها بود و وقتی دید اینها منتقد حکومت و حضرت امام و نظام شدند، از اینها جدا شد و در سمت امام ماند. مثل دکتر شیبانی که قبل از انقلاب، جزو نهضت آزادی بود و بابت همین هم به زندان افتاد، ولی بعد از انقلاب با توجه به رویه نهضت آزادی که مقابل امام ایستاد، از اینها جدا شد و الان هم جزو نظام است. نهضت آزادی مقابل نظام است، پس چرا ایشان را مثال نمیزنند؟ مرحوم شهید چمران هم همینطور. ” (۲۲)
جوابیه دکتر ابراهیم یزدی به این ادعا:
” اختلاف عقیده بین گروههای سیاسی – اجتماعی امری طبیعی است، اما بیانصاف بودن دور از تقواست. افراد باید در حق مخالفان خودشان هم رعایت تقوا را بکنند. چمران عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و عضو هیات امنای روزنامه میزان به نام محک بود. چمران تمام صورتجلسات محک را امضا کرده است. ایشان به عنوان عضو شورای عالی دفاع به جبهه رفت. طبق قانون اساسی رهبر باید دو نفر نماینده در شورای عالی دفاع انتخاب کند، ایشان به آقای خامنهای و چمران حکم دادند. چمران هر وقت از جبهه به تهران میآمد با ما دیدار میکرد. مگر نهضت آزادی شرکت سهامی است که کسی سهامش را بفروشد؟ یا اگر افراد نهضت آزادی را بگیرند و به زندان بیاندازند نهضت تمام میشود؟ نهضت آزادی یک فکر است. آیا چمران از لحاظ فکری هم از نهضت بریده بود؟ نه. کسی دیده چمران حرفی خلاف بازرگان و نهضت آزادی بگوید یا انتقاد کند؟ چمران به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع به جبهه میرفت و طبیعی است که در این باره باید به رهبر انقلاب گزارش بدهد. در یادنامه چمران آوردهام که چمران در اسفند ۱۳۵۹ به تهران آمد. وقتی همدیگر را دیدیم گله کرد که غرضی به ماشینهای ما بنزین نمیدهد. حاضر نشد به دیدن امام برود و شکایت کند. من رفتم پیش آقای خمینی و گفتم آقا، ما در مجلس گرفتار بازیهای سیاسی شدهایم. چمران به عنوان نماینده شما در جبهه است. برای چه او را اذیت میکنند؟ امام گفت که به او بگویید به دیدن من بیاید. پاسخ دادم که چمران گفته است دیگر تهران نخواهد آمد، یا آنجا میمانم و کشته میشوم یا اگر صدام شکست خورد، از همانجا به لبنان خواهم رفت. آقای خمینی، احمد آقا را صدا کرد و گفت به دکتر مصطفی بگو بیاید، من کارش دارم. در فروردین ۶۰ دکتر چمران به دیدار آقا رفت. آقا استمالت کرد. او هم حرفهایش را گفت. چمران به جبهه رفت. اردیبهشت برگشت، خواست که برود و به امام گزارش بدهد، گفتند که آقا وقت ندارد. نگذاشتند. به من زنگ زد، گفت من به جبهه میروم، به آنها هم گفتهام اگر برگشتم، دوباره میآیم آقا را ببینم. این آخرین دیدار و تماس ما بود.”(۲۳)
درجای دیگری دکتر ابراهیم یزدی در جواب تلاش های گروه های مختلف درمورد منسوب کردن چمران به خود اینگونه پاسخ می دهد:
“این که گروه های مختلف شهید چمران را به خود وابسته بدانند، قابل فهم و تا حدودی طبیعی است. مردم بزرگ و خدوم عموما چنین بوده اند. اما این نباید و نمی تواند مانع قبول حقیقت وابستگی شهید چمران به نهصت آزادی ایران باشد. چمران در دوران دانشجویی در ایران عضو فعال نهضت مقاومت ملی بود، که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ برای مقابله با دولت کودتا تشکیل شده بود، عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. چون شاگرد اول شده بود بر طبق قانون برای ادامه تحصیل به آمریکا اعزام شد. از همان ابتدای ورودش به سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا و جنیش ضد استبداد سلطنتی پیوست. او همچنین از موسسین اولیه و عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا بود. هنگامی که جبهه ملی ایران – شاخه آمریکا تشکیل شد، به عضویت شورای مرکزی آن در آمد. پس از تشکیل نهضت آزادی ایران در اردیبهشت ۱۳۴۰، چمران به همراه دکتر علی شریعتی ، صادق قطب زاده، پرویز امین و این راقم نهضت آزادی ایران در خارج از کشور را تاسیس کرد. در سازمانی که برای تهیه تدارک جنگ مسلحانه علیه رژیم سابق تاسیس شده بود در صف مقدم قرار گرفت. در اولین فرصت به درخواست امام موسی صدر به لبنان رفت. وا زمان ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی و تا هنگام پیروزی انقلاب در لبنان ماند. در جلد دوم خاطراتم:” شصت سال صبوری و شکوری- جلد دوم- هجده سال در غربت : ۱۳۳۹- ۱۳۵۷شرح فعالیت های او آمده است. در دفتر دوم از این جلد خاطراتم :”نامه ها” و نیز در :” یادنامه شهید چمران- شرکت قلم” مکاتباتی را که چمران داشته است آورده ام. این نامه نشان می میدهد که چمران متعلق به کدام گروه و نحله سیاسی بوده است.پس از پیروزی انقلاب چمران به ایران آمد و عضو یت شورای مرکزی نهضت آزادی ایران را پذیرفت. او همچنین عضو هیئت امنای ” محک” ناشر روزنامه میزان بود.”(۲۴)
۷– معرفی کتاب
در مورد شهید مصطفی چمران کتاب های زیادی نوشته شده است اما برای شناخت دقیق و بدون سانسور چمران کتابی از دوست همیشگی و یار با صفایش یعنی دکتر ابراهیم یزدی تحت عنوان “یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران ” که توسط انشارات قلم منتشر شده است را به همه علاقه مندان آن شهید بزرگوار توضیه میکنم که مطالعه کنند.
قسمتی از نیایش شهید چمران:
“خدایا تو می دانی در سراسر عمرم هیچ گاه تو را فراموش نکرده ام،در سرزمین های دوردست، فقط تو در کنارم بودی،در شب های تار،فقط تو انیس دردها وغم هایم بودی،در صحنه های خطر،فقط تو مرا محافظت می کردی، اشکهای ریزانم را فقط تو مشاهده می نمودی،بر قلب مجروحم فقط یاد تو و ذکر تو مرهم می گذاشت” (۲۵)
این یاداشت را با جمله تاریخی شهید چمران در مورد اتهاماتی که به او و نهضت آزادی می زدند به پایان می رسانم:
“سابقه مبارزات من و یارانم در آمریکا به حدی درخشان است که اگر کسی نگاهی به آن بکند، میفهمد علیه آمریکا چه مبارزاتی کردیم
دشمنان نهضت، با آدمهای عادی کار ندارند، ولی میخواهند آدمی را که سالها در انقلاب گذرانده و سازمانها را رهبری کرده، بکوبند ” (۲۶)
روحش شاد…
پایان قسمت سوم
منابع:
۱– مصاحبه اندیشه پویا با دکتر ابراهیم یزدی سال ۱۳۹۳ شماره ۴۳ صفحه ۲۳
۲– اسناد نهضت آزادی ایران جلد سیزدهم سال ۱۳۶۱
۳– www.hadana.ir بخش مربوط به تاریخچه نهضت آزادی
۴– خبرگزاری فارس و خبرگزاری بصیرت کد خبر ۲۲۰۹۳۱
۵– اسناد نهضت آزادی ایران بیانیه ۱۷۵۷
۶– اسناد نهضت آزادی ایران جلد سیزدهم سال ۱۳۶۱
۷– منبع پیشین
۸– منبع پیشین
۹– منبع پیشین
۱۰– منبع پیشین
۱۱– شصت سال صبوری و شکوری – خاطرات دکتر ابراهیم یزدی – جلد دوم صفحه ۷۹۹ تا ۸۰۲
۱۲– اسناد نهضت آزادی ایران جلد سیزدهم سال ۱۳۶۱
۱۳– منبع پیشین
۱۴– منبع پیشین
۱۵– منبع پیشین
۱۶– منبع پیشین
۱۷– منبع پیشین
۱۸– منبع پیشین
۱۹– منبع پیشین
۲۰– منبع پیشین
۲۱– منبع پیشین
۲۲– خبرگزاری تسنیم کد خبر ۴۰۴۰۸۱
۲۳– مصاحبه دکتر ابراهیم یزدی با سایت تاریخ ایرانی ۹ مهر ۱۳۹۳
۲۴– خبرگزاری آنا (دانشگاه آزاد اسلامی) ۲۹/۳/۹۴
۲۵– یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران به کوشش دکتر ابراهیم یزدی- انتشارات قلم – صفحه ۲۷۴
۲۶- نقل قول شهید چمران در مورد اتهامات وارده بر خود و نهضت آزادی برگرفته از روزنامه «اطلاعات» – ۱۲ شهریور ۱۳۵۸