هشت ماه طلایی برای مذاکره با آمریکا
سعید محمدی
پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج آمریکا از برجام فصل جدیدی از مناسبات بین ایران و آمریکا رقم خورد که مشخصه بارز آن اعمال تحریمهای شدید اقتصادی توسط دولت آمریکا بر ایران از یک سو و فشار مضاعف اقتصادی بر مردم از سوی دیگر بود.تاثیرات روانی تحریمهای آمریکا، کاهش کمسابقه صادرات نفتی در کنار کاهش بیسابقه درآمدهای نفتی، موقعیت اقتصادی ایران را در شرایط ویژه و شکنندهای قرار داده است.شرایطی که در آن صدای خرد شدن دندههای اقشار مختلف مردم و بخصوص اقشار آسیبپذیر در زیر چرخدندههای تحریمهای ظالمانه از هر طرف آشکار است.
در اوایل خروج آمریکا از برجام برخی از فعالان سیاسی داخل و خارج از کشور با ارسال نامهای به سران نظام جمهوری اسلامی ایران خواستار مذاکره بیقیدوشرط با دولت آمریکا شده بودند.نامهای که توسط محافل مختلف سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا واکنشهای مختلفی درپی داشت و برخی از اصولگرایان و حتی چهرههای اصلاحطلب نویسندگان نامه را متهم به فهم نادرست از شرایط بینالمللی کردند.
پاسخ رهبر ایران به مذاکره با دولت آمریکا اما کاملا مشخص بود. ایشان بارها در سخنرانیهای خود عنوان کردند که راهحل برخورد با دولتمردان فعلی آمریکا نه مذاکره، نه جنگ، بلکه مقاومت است.ایشان با بیان اینکه هزینههای مقاومت در برابر آمریکا از هزینههای سازش کمتر است؛ سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی را در مواجه با دولت آمریکا مشخص کردند.حال با توجه به شکست ترامپ و روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا چنین به نظر میرسد که فصل جدیدی در مناسبات بین دولت ایران و آمریکا آغاز شده است.صحبتهای اخیر محمدجواد ظریف و حسن روحانی در مورد مذاکره با آمریکا بهدرستی چنین رویکردی را نشان میدهد؛ ولی در نهایت تعیینکننده نهایی مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا، مقامرهبری خواهند بود.به نظر میرسد شرایط فعلی یکی از مناسبترین و شاید آخرین فرصتها برای یک مذاکره برد-برد با دولت آمریکا خواهد بود.اگر نیمنگاهی به انتخابات آینده ریاستجمهوری در ایران داشته باشیم، به نظر میرسد که مجموع شرایط برای ریاستجمهوری یک شخصیت اصولگرا بسیار آمادهتر است تا یک گزینه اصلاحطلب.یاس و سرخوردگی و عدم مشارکت فعال بدنه اصلاحطلبی در پای صندوقهای رای که از انتخابات مجلس یازدهم آغاز شده، بهروشنی نشان میدهد که چنین موضوعی در آینده، خیلی دور از ذهن نیست.حال با چنین فرضی اگر کاندیدای جریان اصولگرا سکان ریاستجمهوری آینده را در دست بگیرد موضوع مذاکره با آمریکا به دلایلی که در زیر عنوان میشود، پیچیدهتر و البته دشوارتر از شرایط فعلی خواهد شد:
۱. یکی از شعارهای اصلی اصولگرایان در مورد رابطه با آمریکا همانا ادامه سیاست آمریکاستیزی و عدماعتماد به دولتمردان آمریکایی است. به احتمال زیاد در ایام تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری آینده، هر فردی که بعنوان نامزد اصولگرایان کاندیدا شود، از این تئوری استفاده خواهد کرد. در چنین شرایطی و با فرض پیروزی کاندیدای جریان اصولگرا، صحبت از مذاکره با آمریکا میتواند سبب ریزش شدید در بین هواداران آنها شود و حامیان این جریان را دچار نوعی بحران ایدئولوژیک سازد.
۲. اصولگرایان نشان دادهاند که فاقد یک تیم دیپلماسی قوی هستند. تیمی که بتواند در مذاکرات احتمالی بهصورت حرفهای ظاهر شود و دستاوردهای قابل توجهی را از روند مذاکرات کسب کند. مذاکرات دوران ریاستجمهوری آقای محمود احمدینژاد شاید مصداق کاملی از این نوع عملکرد باشد که نهتنها هیچ دستاوردی برای جامعه در بر نداشت، بلکه تیم مذاکرهکننده ایرانی فرصت مذاکره را صرف بیان تاریخ اسلام برای مذاکرهکنندگان غربی کرد.
۳. محمد جواد ظریف و تیم مذاکرهکننده او، اما نشان دادهاند که ضمن آشنایی با مناسبات حاکم در روابط بینالملل، راه و روش و فنون مذاکره با غربیها را بهدرستی میدانند. شاید در تاریخ پس از انقلاب کمتر فردی را در مقام وزارت خارجه بتوان پیدا کرد که مانند ظریف به امور بینالملل تسلط داشته باشد. هرچند که این جملات شاید به مذاق برخی خوش نیاید، چراکه به غلط تصور میکنند که نقش کارگزار در یک نظام سیاسی بیش از یک ربات نیست و مذاکرهکنندگان غیر از آنچه از آنها خواسته شده، کاری انجام نمیدهند؟!
با ذکر موارد بالا چنین بهنظر میرسد که شرایط کنونی بهترین زمان مذاکره با آمریکاست و در صورت پیروزی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری آینده، شرایط برای مذاکره بهمراتب پیچیدهتر و سختتر از شرایط فعلی خواهد شد.