پیامدهای انتخابات آمریکا
ابراهیم یزدی
۱۹/۸/۸۵
بعد از ماه ها فعالیت احزاب دوگانه دموکرات و جمهوری خواه، انتخابات امریکا بالاخره برگزار شد و همانطور که پیش بینی می شد حزب دموکرات با یک پیروزی چشمگیر اکثریت قاطع مجلس نمایندگان، اکثریت نمایندگان سنا و اکثریت فرمانداران ایالات مختلف را به دست آورد. پیروزی حزب دموکرات چه تاثیری در سیاست های داخلی و خارجی آمریکا، بخصوص در خاورمیانه و ایران در پی خواهد داشت؟
۱: اختلاف و تفاوت میان دیدگاهها و مواضع احزاب جمهوری خواه و دموکرات بیشتر معرف واقعیت تاریخی در تحول سیاسی ساختارهای جمهوری آمریکا در مراحل اولیه بنیان گذاری آن می باشد و نه اختلاف در جهان بینی و یا سیاست های کلان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و داخلی یا خارجی. ساختار دو مجلس سنا و نمایندگان معرف اختلاف ها و برون رفت از آنها می باشد.
در دوران اولیه شکل گیری جمهوری آمریکا در رابطه با ساختار دولت فدرال دو نگرش مطرح گردید: یک نگرش که حامیان آن به دموکرات ها معروف شدند بر این باور بودند که دولت فدرال، مجلس و ریاست جمهوری، باید با رای مستقیم مردم و اعضای مجلس نمایندگان نیز به نسبت جمعیت هر ایالت انتخاب شوند. اما، جمهوری خواهان اصرار بر این داشتند که مردم هر یک از ایالات عضو جمهوری فدرال آمریکا نمایندگان خود را بر حسب تعداد جمعیت انتخاب کنند و سپس این نمایندگان رئیس جمهور را انتخاب کنند. این گفتگوها و تقابل ها در نهایت به این منجر شد که اولا دو مجلس به وجود آید: مجلس سنا با دو نماینده از هر ایالت و مجلس نمایندگان به نسبت جمعیت هر ایالت، ثانیا انتخاب رئیس جمهوری، هم با رای مستقیم مردم در سرتاسر آمریکا باشد و هم با رای نمایندگان هر ایالت. علاوه بر این، هر کاندیدایی که رای اکثریت یک ایالت را کسب می کند، کل آرای نمایندگان آن ایالت هم به نفع او خواهد بود.
۲: در انتخابات ریاست جمهوری و یا مجلس نمایندگان و سنا، هم اقلیت های قومی، مذهبی- دینی و نژادی و هم نهادهای قدرتمند نظامی، نفتی تاثیر قابل ملاحظه ای دارند.
از این میان یهودیان بالاترین سهم در تاثیرگذاری را به خود اختصاص داده اند. سازمان های یهودی قدرتمند، نمایندگان مجلس را به شدت در نظر دارند و آنها را بر حسب ر ایی که به لایحه ها و طرحهای مربوط به اسراییل داده می شود بررسی و به آنها نمره می دهند و بر اساس آن با آنها برخوردهای سیاسی، اقتصادی- مالی و تبلیغاتی مثبت و یا منفی می نمایند.
علاوه بر یهودیان، میلیتاریست ها و شرکت های نفتی و بانکداران بزرگ نیز نقش تعیین کننده دارند. بودجه ارتش آمریکا بیش از پانصد میلیارد دلار در سال است. اقتصاد برخی از شهرهای آمریکا به طور کامل و مستقیما به فعالیت کارخانجات تولید تجهیزات نظامی، نظیر هواپیما و هلیکوپتر و غیره وابسته است. این کارخانجات طی قراردادهای ویژه ای نیازهای ارتش آمریکا را تهیه می نمایند. صاحبان این صنایع نقش تعیین کننده در انتخابات را دارند.
گروه سوم اثر گذار در سیاست آمریکا، شرکت های نفتی و بانکداران بزرگ هستند. این سه گروه نقش کلیدی در انتخابات بخصوص انتخاب رئیس جمهور دارند. کاندیداهای آمریکا برای پیروزی در انتخابات، باید حمایت حداقل دو گروه از سه گروه فوق را داشته باشند. رئیس جمهوری که بتواند بدون حمایت یهودیان انتخاب شود، می تواند در برابر فشارهای یهودیان مقاومت کند و سیاست نسبتا مستقل در خاور میانه و در جنگ میان اعراب و اسراییل اتخاذ نماید. اما، غیر از یهودیان گروههای اجتماعی و دینی دیگری هم هستند که در انتخابات اثرگذارند. به عنوان مثال، در مواردی که آرای دو رقیب انتخاباتی به هم نزدیک باشند، آرای سیاهان تعیین کننده می شود. در سالهای اخیر که هم جمعیت مسلمانان آمریکا به سرعت افزایش یافته است و به دومین اقلیت دینی بعد از کاتولیک ها رسیده است و هم اینکه مسلمانان به شدت نسبت به رویدادهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آ مریکا و مکانیزم های تاثیرگذاری توجه می نما یند، مسلمانان نیز نقش تاثیرگذاری پیدا کرده اند. هر یک از سه گروه اصلی، میلیتاریست ها ، نفتی ها- بانکداران و یهودیان و سایر گروهها در تائید کاندیدها و اثرگذاری بر انتخابات، اولویت های ویژه خود را دارند. میلیتاریست ها، به دنبال تصویب بودجه های کلان نظامی هستند. نفتی ها، دستگاهها و نهادهای دیپلماسی حکومتی را در خدمت حفظ منافع خود و مهار منابع نفتی جهان می خواهند. برای یهودیان موجودیت و منافع اسراییل در اولویت اول قرار دارد. برای رنگین پوستان، حقوق مدنی- اجتماعی، دسترسی برابر به امکانات و خدمات اقتصادی اهمیت اول را دارد. برای مسلمانان آمریکا، هم حقوق مدنی سیاسی و اجتماعی آنان بخصوص بعد از ۱۱ سپتامبر مطرح است و هم روابط آمریکا با کشورهای اسلامی بخصوص کشورهای خاورمیانه اهمیت دارد. بسیاری از نسل اول مهاجرین مسلمان آمریکا اگر چه علایق با وطن اولیه خود را حفظ کرده اند اما به آمریکا به همان اندازه تعلق خاطر دارند که مهاجرین غیر مسلمان. در انتخابات دوره اول ریاست جمهوری سال ۲۰۰۱ و رقابت میان بوش و الگور، مسلمانان از بوش حمایت کردند و به او رای دادند، زیرا اولا بوش بر رعایت مسائل اخلافی از آن جمله مخالفت با همجنس بازی، سقط جنین و غیره پافشاری می کرد، ثانیا الگور سناتور لیبرمن را که یهودی و به شدت هوادار اسراییل است به عنوان معاون خود برگزیده بود. اما، در انتخابات اخیر، مسلمانان آمریکا در اعتراض به سیاست های بوش در خاورمیانه، فلسطین، لبنان و سوریه و همچنین بخاطر فشارهای بی سابقه بر مسلمانان آمریکا، به کاندیداهای حزب دموکرات رای دادند. در این انتخابات برای اولین بار یک زن حقوقدان مسلمان به عضویت مجلس نمایندگان برگزیده شد.
۳: پیروزی دموکراتها در انتخابات اخیر، واکنش مردم به سیاست های داخلی و مردم خارجی بوش، بخصوص در عراق و افغانستان می باشد. از مزایای دموکراسی و انتخابات ادواری این است که مردم در یک فرایند آزاد و دموکراتیک نه تنها نظر خود را نسبت به عملکرد حاکمان ابراز می دارند، بلکه هر کجا ضروری بدانند آنها را قانونمند کرده و یا آرام برکنار می سازند.
اگر چه مردم آمریکا به شدت و عمیقا مذهبی هستند، اما نگرش های تند، واپسگرانه و افراطی نظیر دیدگاهای نیوکانها – محافظه کاران جدید- در مسائل داخلی و خارجی را نمی پسندند. نیو کانها در انتظار عیسی مسیح روزشماری می کنند. به باور اینان عیسی مسیح شش ماه پس از آنکه اسراییل همسایگان عرب خود را شکست دهد و از بین ببرد ظهور می کند. بنابر این، وظیفه شرعی دولت و مسیحیان را حمایت از اسراییل می دانند، تا مقدمات ظهور مسیح فراهم گردد. بوش با آرای این گروه از دین باوران که در کلیسا نفوذ بسیاری داشتند و دارند برگزیده شد. بر اساس تاریخ شکل گیری جموری فدرال آمریکا، اکثریت آمریکائیان گرایش دولت به یک دین و یا ایدئولوژیک شدن دولت را بر نمی تابند. علاوه بر این، دولت بوش به بهانه فاجعه ۱۱ سپتامبر، شرایط امنیتی شدیدی را بر مردم آمریکا به طور عام و برای مسلمانان بطور خاص ایجاد کرده است. بعد از ۱۱ سپتامبر نهاد جدیدی وزارت امنیت داخلی با اختیارات وسیعی در بازداشت، بازجویی از مظنونین مرتبط با تروریست ها بوجود آمد. سازمانهای حقوق بشر و حقوق مدنی به این سیاست ها و رفتارها بشدت اعتراض کردند. اقدامات امنیتی در فرودگاه ها، برنامه پروازهای داخلی به آمریکا را به شدت مختل ساخته است. اما نباید چنین تصور کرد که علت اصلی فشارهای امنیتی، حادثه ۱۱ سپتامبر بوده است. نگرش های امنیتی و تمایل به ایجاد محدودیت های مدنی در میان جمهوری خواهان سابقه دارد. در دوران ریاست جمهوری نیکسون نیز موضوعاتی از این دست مطرح شده بود. او در صدد ایجاد گارد ریاست جمهوری بود و به همین دلیل مطبوعات آن زمان آمریکا به وی لقب “کینگ نیکسون” داده بودند. یکی از دلایل اعتراض به نیکسون که موجب استعفای او نیز شد آن بود که وی از مامورین سازمان سیا برای جمع آوری مدارک بر علیه مخالفینش نه تنها در واتر گیت بلکه در سایر موارد استفاده کرده بود. سیاست خارجی دولت بوش، به ویژه حمله نظامی به افغانستان و عراق به شدت مورد اعتراض مردم آمریکا است. این اعتراض در مورد عراق به مراتب شدیدتر است. زیرا، آمریکا و انگلیس با این ادعا که عراق سلاحهای کشتار جمعی از جمله سلاح هسته ای مجهز است به عراق حمله کردند. اما بعد از سقوط صدام و اشغال کامل عراق، هیچ نشانه ای از ادعاهای خود نیافتند. بعد از ۱۱ سپتامبر و امتناع طالبان از تحویل بن لادن رهبر القاعده به آمریکا، با حمله نظامی آمریکا به افغانستان و سقوط دولت طالبان و سپس حمله نظامی به عراق و سقوط صدام، ناگهان محبوبیت بوش به بالاترین سطح در تاریخ روسای جمهوری آمریکا رسید. اما به رغم سقوط صدام و بازداشت و محاکمه وی، یک جنگ شورش گری تمام عیار در عراق و افزایش روزافزون تلفات سربازان آمریکائی در این کشور، مردم آمریکا را به شدت علیه دولت بوش تحریک و بسیج کرده است. ناتوانی ارتش قدرتمند آمریکا در مهار شورش گری در عراق، خاطرات تلخ و آزاردهنده جنگ ویتنام را از سطح ناخودآگاه جمعی جامعه آمریکا به سطح آگاه آورده و نگرانی های فراوانی را سبب شده است. تلفات بیش از ششصد هزار نفر غیر نظامیان در عراق ، رفتارهای خشن ماموران آمریکائی در بازداشتگاه گوانتوناموکوبا و زندان ابوغریب بغداد، همه دست به دست هم داده و موجی از اعتراض های مردمی علیه این جنگ را نه تنها در آمریکا بلکه در سرتاسر جهان موجب شده است.
انتخابات اخیر و رای مردم آمریکا، در واقع یک رفراندوم در عدم تائید سیاست های بوش محسوب می شود. مسائل افغانستان و عراق، انتشار اخبار و عکس های زندانها، فشارهای امنیتی و نقض حقوق مدنی مردمان، به تدریج محبوبیت بوش را به پایین تر ین سطح کاهش داده است. دستگیری صدام و محاکمه وی گرچه به بهبود موفقیت بوش در میان مردم کمک کرد، اما حکم محکومیت صدام هم نتوانست تغییر اساسی در قضاوت مردم به وجود آورد.
۴: اگر چه دموکراتها پیروز شده اند، اما این پیروزی تاثیر فوری تعیین کننده چندانی در مسائل داخلی و خارجی آمریکا نخواهد داشت، زیرا، ریاست جمهوری هنوز در دست جمهوری خواهان و بوش است که می تواند مصوبات مجلس سنا و نمایندگان را وتو کند که در آن صورت تصویب مجدد این گونه مصوبات به دوسوم رای مجلس نیاز خواهند داشت.
اولین اثرات فوری شکست جمهوری خواهان، استعفا یا برکناری رامسفیلد، وزیر دفاع بوش و مسئول برنامه های نظامی آمریکا در عراق است که سه شنبه شب، بعد از آشکار شدن نتایج انتخابات صورت گرفت. و رییس جمهور با حالتی ناراحت و برافروخته آن را اعلام نمود.
اولین چالش میان دولت و مجلس به بزودی بر سر رای اعتماد به وزیر دفاع جدید بروز خواهد کرد. نامزدی رابرت گیتس به عنوان جانشین رامسفیلد باید به تصویب مجلس برسد. اما گیتس که سالها رئیس سازمان سیای آمریکا بوده است، کسی است که به عنوان رئیس سیا در قضیه کمک به کنترا ها بر علیه دولت ساندنیست ها دست داشت. وی، به رغم عدم تصویب برنامه های دولت در حمایت از کنتراها توسط مجلس سنا، با فروش اسلحه به ایران از طریق واسطه ها و دریافت کمک هالی مالی از عربستان و کویت کمک به کنتراها را ادامه داد. با افشای سفر مک فارلین به ایران و فاش شدن داستان کنتراها، این موضوع در مجلس آمریکا مطرح و کمیسیون مربوطه به ریاست سناتور تاور آن را بررسی کرد. انتشار این اخبار و گزارش ها، طوفانی در آمریکا بر علیه دولت به وجود آورد. احتمالا در هنگام بررسی صلاحیت گیتس، نقش وی در این پرونده مجددا مطرح خواهد شد و شاید صلاحیت او مورد تائید قرار نگیرد.
پیروزی دموکرات ها، انعکاس موقعیت نامطلوب بوش و همکارانش در انظار عمومی مردم آمریکا است. اما به این معنا نیست که دموکرات ها مطلوب مردم هستند. دموکراسی انتخاب میان خوب و بد نیست بلکه انتخاب میان بد و بدتر است. دموکراسی ابزاری برای بیان مواضع و تغییر وضع نامطلوب به وضعی کمتر نامطلوب است.
شکست جمهوری خواهان و استعفای رامسفلد ، به هرحال، موجب تضعیف موقعیت بین المللی آمریکا و بوش و کاهش اعتبار او خواهد شد.
آمریکا در جنگ عراق متحدان اروپای و آسیایی خود را، به رغم تمایلشان، به دنبال خود کشید. مشارکت برخی از کشورهای اروپایی در عملیات نظامی در عراق موجب تضعیف موقعیت رهبرانی نظیر بلر در انگلستان، و یا شکست آنها در انتخابات، نظیر پیروزی سوسیالیست ها در ایتالیا، گردید.
آیا پیروزی دموکرات ها بر سیاست خارجی آمریکا اثری خواهد داشت یا نه؟ سیاست های راهبردی آمریکا در روابط بین المللی مبتی بر و متاثر از منافع و مصالح امنیت کلان این کشور تعریف و تعیین شده و شکل گرفته است. با تغییر دولت یا تغییر در بافت نمایندگان مجالس تغییر اساسی پیدا نمی کند. اما دیدگاههای دو حزب حاکم در چگونگی و پیگیری و تحقق این سیاست ها متفاوت از یکدیگر است. برژینسکی، مشاور ارشد شورای امنیت ملی زمان کارتر، در یک تحقیق جامع این تفاوت دیدگاها را تحت عنوان سیطره جهانی یا رهبری جهانی مورد بررسی قرار داده است. او با سیاست های سلطه جویانه مخالف است. اما به رهبری آمریکا در جهان باور دارد.
عملکرد جهانی دولت بوش، نمونه ای از سیاست های مبتنی بر سلطه طلبی است. در این سیاست آمریکا یک جانبه تصمیم می گیرد و آن را به اجرای می گذارد و کشورهای دوست و متحد آمریکا را در برابر یک عمل انجام شد قرار می دهد و به دنبال خود می کشاند. این سیاست ها منجر به انزوای هر چه بیشتر آمریکا در جهان می گردد و در دراز مدت به زیان منافع و مصالح آمریکا تمام می شود. لازمه سیاست مبتنی بر رهبری، قبول کشورهای دوست به عنوان شرکای برابر و مشورت دائم، نزدیک و گسترده با آنها و اتخاذ تصمیمات جهانی است(انتخاب رهبری جهانی یا سلطه برجهان: زیگنیو برژینسکی، ترجمه لطف الله میثمی.) آنچه برژینسکی تحلیل و منتشر کرده است، دیدگاهها و نظرات شخصی اش می باشد، اما با توجه به موقعیت وی در میان دموکرات ها، این نظرات در واقع طرح کلان سیاست خارجی دموکرات ها است و به نظر می رسد که در شکل گیری مواضع دموکرات ها در مجلس سنا و مجلس نمایندگان و رئیس جمهور آینده دموکرات ها اثر گذار باشد. این انتخابات احتمال پیروزی دموکرات ها در انتخابات آینده ریاست جمهوری را بالا برده است. بحث تعیین نامزد برای انتخابات آینده ریاست جمهوری آغاز شده است. اگر دموکرات ها در انتخابات آینده پیروز شوند می تو ان به تغییرات جدی در سیاست خارجی آمریکا امیدوار بود. اما، فعلا تا آن زمان بوش رئیس جمهور است و اوست که سیاست خارجی آمریکا را اعلام و یا هدایت می نماید. اما، نباید فراموش کرد که تضعیف موقعیت و کاهش اعتبار بوش، به مناسبات دولت وی بامتحدان اروپایی، آسیایی و چین و روسیه اثر گذارده و آن را متعادل خواهد ساخت.
۵: آیا انتخابات اخیر بر اوضاع خاورمیانه اثر خواهد گذاشت؟ سیاست خارجی راهبردی آمریکا حمایت بی قید و شرط از اسراییل در برابر اعراب و فلسطینیان است. دولت های آمریکا، چه دموکرات و چه جمهوریخواه، اکثر قطعنامه های شورای ملل علیه اسراییل را وتو کرده اند و آنهایی را هم که تصویب کرده اند با برخورداری از حمایت آمریکا از اجرای آنها سر باز زده است. نظیر قطعنامه ۲۴۲ در رابطه با تخلیه نوار غزه و کرانه های باختری رود اردن و یا قطعنامه منع ساخت دیوار حایل.
حامیان اسراییل ، در میان دموکرات ها نیز به اندازه جمهوری خواهان، وجود دارند، اما، شواهد از تغییر در مواضع دموکرات ها حکایت دارند. دموکرات ها (در زمان کارتر)، موجبات صلح میان مصر و اسراییل و در نهایت عقب نشینی اسراییل ار صحرای سینا را فراهم ساختند. قرارداد ساف و اسراییل ، که منجر به استقرار رهبری فلسطین در سرزمین های اشغالی در غرب رود اردن گردید، در زمان دموکرات ها صورت گرفت. این توافق ها منجر به آن شده است که امروز تمام نهادهای بین المللی و افکار جهانیان اصل ضرورت تاسیس یک دولت مستقل فلسطینی در نوار غزه و غرب رود اردن را بپذیرند. اما اسراییل هنوز آن را نپذیرفته و آماده تخلیه و عقب نشینی از سرزمین های اشغال شده در جنگ ۱۹۶۷ نمی باشد. وقایع سالهای اخیر، مقاومت مردم فلسطین، تمرکز و استقرار رهبری در سرزمین های اشغالی، تعادل سیاسی را به نفع فلسطینیان تغییر داده است. در انتخابات اخیر فلسطین که تحت نظارت سازمان های بین المللی برگزار شد و همگی آزاد و عادلانه بودن آن را تائید کردند، حماس برنده شد و دولت جدید را تشکیل داد. اما اسراییل نه تنها از شناسائی دولت جدید منتخب مردم فلسطین سرباز زده است بلکه سرکوب در نوار غزه را به شدت ادامه میدهد . مظلومیت مردم فلسطین، مقاومت آنها و استمرار جنایات اسراییل موجب خشم و اعتراض بسیاری از مردم جهان و رهبران برخی از کشورها و اعلام محکومیت اسراییل شده است. از جمله این رهبران جیمی کارتر رئیس جمهور سابق آمریکا است که در جریان انتخابات اخیر فلسطین به عنوان ناظر حضور داشت و آن را تایید کرد. کارتر در مصاحبه ای اخیرا اسراییل را به خاطر آنچه در نوار غزه مرتکب می شود محکوم نموده است. این سخنان کارتر هم بیان نظرات خود او و هم جناحی از دموکراتها است
۶: پیروزی دموکراتها چه تاثیری در عراق خواهد داشت؟
بوش هنگام اعلام استعفای وزیر دفاع به ضرورت تغییر در برنامه های عراق اشاره کرد. بنظر می رسد تغییرات جدی در چگونگی اشغال نظامی عراق صورت گیرد. اما بعید است که در کوتاه مدت نیروهای نظامی خارجی عراق را ترک کنند. محتوای این تغییرات به واکنش نیروهای شورش گر و حامیان آنها نیز بستگی دارد. اگر این نیروها شکست جمهوری خواهان و برکناری رامسفیلد را یک پیروزی برای خود به حساب بیاورند و در واکنش به آن بر دامنه شورش گری خود بیافزایند یک نوع پیامد ببار خواهد آورد، و اگر بر عکس، آنها از این وضعیت جدید برای اعمال فشارهای سیاسی بر نیروهای اشغالگر به منظور خروج سریعتر از عراق حسن استفاده را بعمل آورند ، پیامدهای آن به نفع مردم عراق خواهد بود.
۷: پیروزی دموکراتها چه تاثیری بر روابط ایران و آمریکا خواهد داشت؟
ریشه های مشکلات اساسی در روابط ایران و آمریکا فراتر از دولت بوش، جمهوری خواهان و یا دموکراتها می باشد. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حمایت آمریکا در طی ۲۵ سال سرکوب استبداد سلطنتی در ایران از یک طرف و اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری کارمندان آن سفارت برای ۴۴۴ روز توسط دانشجویان در ایران، از طرف دیگر، بخشی از ریشه های تاریخی تنش میان ایران و آمریکا است. اما، علاوه بر این، دولت آمریکا به همراه دولتهای اروپایی در چهار موضوع با ایران اختلاف دارند که عبارتند از: فعالیت های هسته ای، نقض مستمر حقوق بشر، مخالفت با صلح خاورمیانه و حمایت از تروریسم. جمهوری خواهان و دموکرات ها درمورد هر چهار مسئله مواضع مشترکی علیه ایران دارند. دو سال پیش شورای روابط خارجی آمریکا به یک گرو ۲۲ نفره زیر نظر برژینسکی، رابرت گیتس(نامزد فعلی وزارت دفاع) و خانم مالونی، ماموریت داد تا اوضاع ایران را بررسی کنند و گزارشی را ارائه دهند. در گزارش هفتاد صفحه ای این گروه، مسائل ایران در ابعاد گوناگون چهارگانه بالا مورد توجه و بررسی قرار گرفته است و در نهایت توصیه هایی برای تدوین کنند گان سیاست خارجی آمریکا در رابطه با ایران ارائه شده است. بعد از انتخابات اخیر توجه به این گزارش از آن جهت اهمیت دارد که اولا برژینسکی مشاور امنیت کارتر بوده است و دموکراتها به نظرات او توجه می کنند و ثانیا رابرت گیتس اکنون وزیر دفاع آمریکا شده است.
در این گزارش قطع کامل غنی سازی اورانیوم توسط ایران، قرار داد نیروگاه هسته ای بوشهر با روسیه، تحویل سوخت هسته ای و برگشت زباله های آن مورد تائید گرفته است و تجدید نظر در سیاست های فعلی آمریکا توصیه شده است،و تاکید گردیده که تلاش آمریکا برای سرنگونی رژیم ایران نه از داخل و نه از راه حمله نظامی از خارج موفقیت آمیز نمی باشد.
اما با توجه به این واقعیت که هنوز بوش رئیس جمور آمریکا می باشد و دموکراتها تنها اکثریت را در کنگره و سنا به دست آورده اند، نباید از نظر دور داشت که آنچه اتفاق افتاده است موجب کاهش اعتبار بین المللی او شده است. این امر موجب آن خواهد بود که هم دولت آمریکا به راه کارهای ارائه شده دولتهای روسیه و چین و اروپا برای حل بحران با ایران نزدیک شود و هم این کشورها با استفاده از این فرصت و فضای به وجود آمده، راه حل های مستقل از آمریکا را بیش از پیش با جدیت پی گیری کنند.
ایران نیز می تواند با حسن استفاده از فرصت فراهم شده، گام های عملی جدی برای کاهش تنش ها و خطرات احتمالی بردارد و را ه حل های اختلافات خود با آمریکا را مورد بررسی قرار داده و سیاست های جدیدی را اتخاذ نماید. برخی از جناحهای قدرتمند ایران نیز ممکن است که چنین تصور کنند که می توانند یا میبایستی از شکست جمهوری خواهان و کاهش اعتبار دولت بوش علیه آمریکا بهره برداری نمود. چنین نگرشی در شرایط کنونی نتیجه مثبتی برای منافع، مصالح و امنیت ملی ایران در پی نخواهد داشت.
اگر ایران واکنش اول را بر گزیند، با توجه به اینکه دموکراتها عموما تماس و مذاکره مستقیم با ایران، برای حل اختلافات و کاهش تنش میان دو کشور و همچنین کاهش تنش در منطقه بخصوص در عراق را توصیه می نمایند، ایران می تواند از این زمینه برای تاثیرگذاری بر فرایند بهبود روابط دیپلماسی در جهت منافع و امنیت ملی خود و کشورهای همسایه بخصوص عراق استفاده کند.