چرا باید به درون نگاه و بر آن تکیه کرد؟
مهدی نوربخش
منبع: راهبرد
سه جوان در ایران به اعدام محکوم شدهاند. در اینکه برخورد با معترضان در کشور ما چگونه است و این احکام چگونه صادر میشود، یک بحث است و اینکه ترامپ برای محکومان اشک تمساح میریزد، بحثی دیگر.
ترامپ یک فاشیست، یک راستافراطی، یک تبعیضگرا، یک نژادپرست، یک ضد مسلمان، یک فاسد اقتصادی و سیاسی، یک ضد ایران و فردی است که در هیچ حالتی نه برای ارزشهای دموکراتیک و نه حکومت قانون و عدالت اجتماعی ارزشی قائل نیست و مهمتر از آن، به حقوق و برابری انسانها هم هیچ اعتقادی ندارد.
او با مستبدین و دیکتاتورهای دنیا بهتر میتواند کنار آید تا با رهبرانی که به ارزشهای دموکراتیک پایبند باشند. او دوست دارد به رهبران روسیه و کرهشمالی نزدیک باشد تا با آنجلا مرکل، رهبر سیاسی آلمان.
مشکل ترامپ با ایران ما سیاسی است و ربطی به ساختار سیاسی کشور ندارد. محکوم کردن اعدام این سه جوان توسط ترامپ بیشتر به یک فرصتطلبی سیاسی و محکوم کردن کشور ما در هر شرایطی مربوط میشود تا تعهد او به حقوق انسانها، حقوق شهروندی و ارزشهای دموکراتیک برای انسانها.
در طول اعتراضات ضدتبعیضگرایی در آمریکا در چند هفته گذشته، ترامپ میخواست این اعتراضات با خشونت سرکوب شوند. کشتن یک سیاهپوست، جورج فلوید، توسط یک پلیس نژادپرست در مینیاپولیس، برای ترامپ صرفا یک واقعه تاسفانگیز بود و نه یک عمل شنیع نژادپرستانه که تاثیرات عظیم اجتماعی بهدنبال داشت.
همه کسانی که به منجیهای خارجی برای تغییرات داخلی چشم دوختهاند، میبایست به
سیاستمدارانی مثل ترامپ که هیچگونه تعهدی به منافع مردم و ارزشهای اخلاقی ندارند، فکر کنند. آنها به منافعملی و امنیت کشور ما هیچ فکر نمیکنند.
آنچه باید در ایران اتفاق بیفتد و هر راهی که با اجماع برای اصلاحات ساختاری در درون کشور انتخاب شود، باید از آن حمایت کرد و پشت آن قرار گرفت.
هیچگونه تغییری در درون، از خارج میسر نیست. تنها کاری که نیروهای فعال خارج که به منافع و امنیتملی کشور، اصلاحات ساختاری و تحولطلبی اعتقاد دارند، میتوانند انجام دهند؛ حمایت از جنبشهای اجتماعی و اصلاحطلبی ساختاری و تحولخواهی در درون کشور است.
آنهایی که در خارج و داخل چشم به دست کشورهای خارجی و رهبرانی مثل ترامپ بستهاند، آب در هاون میکوبند و تلاششان بهجایی نخواهد رسید.
همزمان باید به نیروهای داخلی، میزان فرهیختگی گروههای سیاسی و تعهد آنها به کشور اندیشید. افراد و گروههای زیادی برای این کشور و تغییرات گامبهگام ساختاری مسالمتآمیز بسیار هزینه کردهاند. قدر این نیروها را باید دانست.
زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی وسواس عجیبی داشت که در درون کشور بماند و همراه با بقیه شهروندان این سرزمین برای تغییرات تلاش کند.
یکی از توصیههای او این بود که در پیش از انقلاب فعالیت در خارج میتوانست کمک مستقیمی به تغییرات در درون کشور کند؛ اما بعد از انقلاب این معادله کاملا بههم ریخته است و هر حرکتی برای تغییر میبایست از درون کشور شکل گیرد.
دکتر یزدی معتقد بود که این برخورد هم مسئولیت بزرگی را برای نیروهای داخلی ایجاد میکند تا با استراتژی قابل و درخور به فکر تغییرات اصولی در درون کشور باشند و از طرف دیگر به نیروهای وفادار به سرنوشت کشور در خارج این مسئولیت را میدهد تا حامی نیروهای سیاسی داخلی باشند و اجازه ندهند که گروهی در خارج کمک کار دشمنان مرز و بوم ما باشند.