چرا رفراندوم با سرعت ، پس از انقلاب برگزار شد؟
محمد توسلی
در حکم نخست وزیری مهندس بازرگان، از جمله برگزاری رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت ایران و تغییر ساختار سیاسی کشور به جمهوری اسلامی آمده بود. بنابراین برگزاری رفراندوم جزء برنامه های مهندس بازرگان در دولت موقت بود. آن زمان دو نگاه وجود داشت: اول اینکه اصلا رفراندوم نیازی نیست چون در راهپیمایی های میلیونی روزهای تاسوعا و عاشورا که در سطح جهانی نیز بازتاب وسیع داشت، مردم به نظام جدید رای داده بودند، البته این نگاه بیشتر جنبه احساسی داشت. اما نظر دوم این بود که اظهار نظر مردم در راهپیماییها اگرچه میلیونی و بازتاب جهانی داشته اما وجهه حقوقی ندارد و رفراندوم باید برای تثبیت حکومت جدید برگزار شود. بطور خلاصه رفراندوم در روز های ۱۰و۱۱فروردین برگزار و نتایج آن در روز ۱۲ فروردین اعلام شد که حدود۹۸ درصد مردم به جمهوری اسلامی را دادهاند. اما در ارتباط با رفراندوم سوالات و ابهاماتی همان روز و در این چهار دهه مطرح شده است که من کوشش میکنم به آن ها پاسخ دهم.
سوال اول این است که چرا رفراندوم با فاصله کمی از انقلاب برگزار شد؟ در شرایطی که دولت موقت هنوز آن چنان سامان پیدا نکرده بود که توان برگزاری چنین رفراندومی را داشته باشد. برای پاسخ به این سوال میتوان به کتاب خاطرات دکتر صادق طباطبایی مراجعه کرد. آقای خمینی پس از ۲۲ بهمن اصرار داشتند که باید در اسفند ماه رفراندوم برگزار شود و این درخواست را از طریق سید احمد خمینی و دکتر صادق طباطبایی پیگیری میکردند. آقای طباطبایی این مسئله را با آقای احمد صدرحاج سید جوادی وزیر کشور مطرح میکنند و آقای صدر میفرمایند که استانداری ها هنوز کاملا تثبیت نشدهاند، اجازه دهید یک یا دو ماه بگذرد؛ اما آقای خمینی قانع نمی شوند و احمد آقا خمینی از آقای طباطبایی میخواهند با توجه به تجربه مدیریت در فعالیت های اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان اروپا، خودتان تصدی مدیریت رفراندوم را به عهده بگیرید. این پیگیریها موجب میشود که ۱۵اسفند ماه حکم انتصاب آقای صادق طباطبایی به عنوان معاونت سیاسی وزارت کشور صادر شود تا رفراندوم را برگزار کند.
*امام خمینی چرا خواستار برگزاری رفراندوم بود و چرا برای این کار به نوعی عجله داشت؟
پاسخ به این سوال نیاز به تحلیل آن شرایط دارد و ممکن است دیدگاه های متفاوتی درباره آن وجود داشته باشد. اما بنظر من این مسئله ناشی از نبوغ و درایت راهبردی آقای خمینی بود که تلاش میکردند در هر فرصتی با توجه به نگاه دیرین اسلام فقاهتی خود که از اوایل دهه ۲۰ داشتند و درکتاب کشف الاسرار و دیگر آثار ایشان نیز دیده می شود، آن را بطور راهبردی دنبال کنند. ایشان میدانستند که اگر این رفراندوم به تعویق بیفتد، شور و هیجان و شیفتگی که مردم در پی جنبش اجتماعی ایران برای پاسخگویی به مطالبات تاریخی ملت ایران فراهم شده با توجه به چشم اندازی که ایشان در نوفللوشاتو بر بام رسانههای جهانی برای آینده جمهوری اسلامی ترسیم کرده بودند، کاهش پیدا میکند و مردم رغبت اولیه را برای شرکت در رفراندوم نخواهند داشت. در عملکرد سال های بعدی آقای خمینی نیز این مسئله مشهود است که با توجه به شناختی که از فرهنگ جامعه داشتند خواهان برگزاری سریع تر رفراندوم بودند.
*گفته می شود شورای انقلاب “جمهوری دموکراتیک اسلامی”را برای ساختار حکومت جدید برگزید؛ این گزاره صحیح است؟چرا این نام تغییر کرد؟
طبق اساسنامه مصوب شورای انقلاب که به تایید آقای خمینی هم رسیده بود عنوان «جمهوری دموکراتیک اسلامی» برای نظام جدید تصریح شده بود که در اسناد تاریخی قابل دسترسی است. مهندس بازرگان در دولت موقت که مسئولیت برگزاری رفراندوم برای تغییر نظام گذشته به نظام جدید را داشتند، طبق اساسنامه مصوب شورای انقلاب مطرح کردند که ما باید به «جمهوری دموکراتیک اسلامی» رای دهیم. آقای خمینی بلافاصله واکنش نشان دادند و گفتند که «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد». با توجه به کاریزما و فرهمندی که آقای خمینی در جایگاه رهبری انقلاب داشتند همه اجبارا پذیرفتند و مهندس بازرگان نیز پذیرفت. بنابراین رفراندم به «جمهوری اسلامی» برگزار شد. البته در حواشی عناوین دیگری هم مطرح شد و کسانی که با جمهوری دموکراتیک اسلامی موافق نبودند پیشنهاد جمهوری ایرانی، جمهوری خلق های مستضعف و.. را مطرح کرده بودند. اما سوال کلیدی این است که چرا مهندس بازرگان اصرار بر جمهوری دموکراتیک اسلامی داشت. بنظر من دو دلیل اصلی در دیدگاه مهندس بازرگان وجود دارد. دلیل اول تعهد حقوقی است؛ وقتی در اساسنامه شورای انقلاب این نام آمده و قبلا هم اعلام شده است ما باید به این تعهد اجتماعی عمل کنیم. اما بنظر من مهندس بازرگان در شرایط آن روز نمیتوانست دلیل دوم خود را مطرح کند. بازرگان با توجه به شناختی که از دیدگاههای روحانیت سنتی داشت و در انقلاب مشروطه بخصوص در دیدگاه شیخ فضل الله نوری برجسته بود این نگرانی را داشت که به رقم چشم اندازی که آقای خمینی در نوفل لوشاتو مطرح کرده بودند و به دفعات تاکید داشتند که در جمهوری اسلامی ما: آزادی، حاکمیت ملت، و جمهوریت همان طور که در فرانسه مطرح است و حتی آزادی دگراندیشان و مطبوعات تحقق خواهد یافت، اما این نگرانی وجود داشت که اگر تاکید دموکراتیک را نداشته باشیم ممکن است به تدریج آن نگاه اسلام فقاهتی قالب شود که باور به آزادی و حاکمیت ملت ندارد و انحراف بوجود آید. این برداشت من از اصرار مهندس بازرگان مبنی بر جمهوری دموکراتیک اسلامی است که البته در آن زمان نمیتوانستند مطرح کنند. اما مهندس بازرگان این نگاه و دغدغه راهبردی خود را به تدریج در دهها اثر و مواضع خود تا سال ۷۳ که در هر مرحله نقش تلنگر آگاهی بخش داشته، منعکس کردند و در مجموعه آثار چاپ و تدوین شده ایشان توسط بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان قابل دسترسی است. البته مهندس بازرگان در زمان رفراندوم توضیحات دیگری را هم مطرح کردند که بعد از برگزاری رفراندم، قانون اساسی تهیه خواهد شد که در آن تمام حقوق و آزادیهایی که باید در جامعه وجود داشته باشد، بخصوص حقوق زنان در آن پیش بینی خواهد شد و در مجلس موسسان بررسی و به تصویب و تایید ملت ایران خواهد رسید.
*افزایش عظیم رای دهندگان و ٩٨درصد پاسخ آری به جمهوری اسلامی از چه جهت بود؟
مهندس بازرگان بعد از برگزاری رفراندوم گزارشی رسمی ارائه کردند که در این رفراندوم از ۲۲میلیون جمعیت ۱۶ سال به بالا، ۲۰میلیون۲۸۸هزار نفر در رفراندوم شرکت کردند. از این جمع ۲۰میلیون ۱۴۷هزار نفر یعنی حدود ۹۹ درصد رای به جمهری اسلامی با آن چشم انداز مطرح شده آقای خمینی در نوفل لو شاتو دادند و حدود یک درصد رای ندادند، مثل چریک های فدایی خلق و سلطنت طلب ها و کسانی که آن رفراندوم را به دلایل مختلف باور نداشتند. برگههای رفراندوم در بخش آری سبز و در بخش نه قرمز بود و افراد میتوانستند رای خود را بصورت مجزا به صندوق بیاندازند. همه احزاب و گروههای اجتماعی از جمله حزب توده، مجاهدین خلق، جبهه ملی و.. در این رفراندوم شرکت کردند و شور و هیجانی جریان داشت. البته در برخی از نقاط کشور مثل برخی مناطق کردستان و گنبد که مخالفان و عوامل نفوذی کارشکنی میکردند نا امنی وجود داشت و در برخی حوزه ها به صندوق ها حمله کردند.
*چرا میزان مشارکت پس از این رفراندوم به مرور دچار کاهش شد؟
اولین انتخاباتی که در آذر۵۸ برگزار می شود انتخابات قانون اساسی است که افت قابل ملاحظهای در میزان مشارکت آن وجود داشت. چون بر خلاف پیش نویس تهیه شده در دولت موقت که یک قانون اساسی حقوقی و هماهنگ با مطالبات مردم بود و به تصویب آقای خمینی رسیده بود و قرار بود به رفراندوم گذشته شود، اما مهندس بازرگان با توجه به تعهدی که با ملت داشت و در اساسنامه شورای انقلاب نیز آمده بود که قانون باید به تصویب مجلس موسسان نماینگاه ملت برسد، موافق نبود و نهایتا در مجلس خبرگان قانون اساسی که عمدتا روحانیون در آن شرکت داشتند، اصل ولایت فقیه به آن اضافه و تصویب شد. البته که ۸ عضو به آن اصل رای منفی دادند. از جمله آیت الله طالقانی و.. اما جامعه با انحرافی که در آن به وجود آمده بود واکنش نشان داد و میزان مشارکت مردم کاهش پیدا کرده بود. به تدریج که انحراف در اجرای اصول قانون اساسی مصوب به وجود میآید و اصولی که مربوط به حقوق اساسی ملت ایران هست مورد اجرا قرار نمیگیرد و دیدگاه اسلام فقاهتی در مدیریت کشور حاکم میشود شاهد کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات هستیم. در آخرین انتخابات یعنی مجلس یازدهم این کاهش به پایین ترین حد ممکن می رسد و این روند قابل قبولی نیست و نوعی دغدغهی آقای خمینی را نشان میدهد که چرا رفراندوم باید زودتر برگزار شود. امیدوارم بازخوانی سوابق تاریخی با نگاه پژوهشی بتواند زمینه های آگاهی را افزایش بخشد و مسئولان نیز این واقع بینی را پیدا کنند که راهکار خروج از بحران های جاری بازگشت به مطالبات تاریخی ملت ایران و اصلاح قانون اساسی است تا عدم اعتمادی که در جامعه به وجود آمده برطرف شود.