یزدی و انتخابهای بزرگ
تقی رحمانی
یزدی در سه پرده:
۱– برگشت از مصر زمانی که ناصر میخواست آنان بر نام خلیج عربی صحه بگذارند و اختیار عمل این گروه یعنی سماع را در دست بگیرند. زمینهسازی برای چمران بعدها به لبنان رفت. یعنی نشان داد که ایرانی است. ایران برایش الویت اول دارد.
۲– یزدی و انتخاب بازرگان بهجای خمینی، او آزادی را انتخاب کرد اگر او طرف خمینی میرفت به گمان مقام ریاست جمهوری در مشتش بود.
۳– بازرگان معیار اصلاحطلبی ایرانی است. در سال ۱۳۵۷ یزدی و دوستانش او را درک نکردند. اما یزدی و سحابی زودتر از بسیاری به بازرگان رسیدند.
اصلاحطلبی بازرگان آن بود که ساختار دولت اسقاط نشود. اشتباه یزدی و سحابی و دیگران این بود که این درک را نداشتند یا نمیدانستند که اسقاط ساختار دولت خطرناک است.
بختیار و سنجابی مانند بازرگان میاندیشیدند. اما بختیار با لج بازی و جاهطلبیاش به اسقاط دولت در ۲۲ بهمن کمک کرد. سنجابی در دوره وزارت امور خارجه تحتفشار قرار گرفت تا استعفا داد.
بازرگان به دنبال نام و عنوان و اینکه انقلاب کنیم یا ادعای اسلامی و شعار انقلابی نبود، او میدانست که محتوا مهم است. آن دوره همه علیه بازرگان بودند یزدی زود به بازرگان رسید.(بیگمان نقد بررسی یزدی مهم است.)
اما برخی معاصران وی در نقد یزدی، اول باید جای خود را روشن کنند. نقادان جوان بایستی دوره انقلاب را بفهمند و این را بدانند که در سرمشق انقلاب یزدی، نرمترین انقلابی بود. در همان روز ۲۲ بهمن با تیمسار رحیمی که حاضر نیست به سخن فرماندهان ارتش تن دهد و اعلام بیطرف ارتش را به رسمیت بشناسد، گفتگو میکند تا او با اعلام بازگشت به پادگان به نیروهایش باعث خونریزی کمتری شود. اما داستان این بود که شاه رهبر منفی انقلاب بود. شاهی که بختیار را دیر آورد. شاهی که فرماندهی کل قوا را به بختیار نداد. بهتصریح خلخالی، یزدی و بازرگان مخالف اعدام ژنرال های ارتش و هم هویدا بودند. تاریخ را از اول به آخر بخوانیم.
منتقدان جوان یزدی خود را هم محک بزنند در این سرمشق زمانه که انقلاب را نفی میکنند، خودشان چقدر جو زده هستند. یزدی کمتر جو زده بود، بازرگان جو زده نبود، پس مقبول زمانهاش هم نبود. اما بازرگان فرصتطلب هم نبود. یزدی هم برای خود فرصتطلبی نداشت.
یزدی انسان بزرگی بود انتخابهای بزرگی هم کرد. یزدی را اگر با بازرگانها بسنحیم چیزی کم دارد، نه با بسیاری دیگر. باید انصاف داشت.