جایگزینی گفتمان اصلاحات در برنامه تحول خواهان
گفت و گو با مهندس محمد توسلی
نشریه دانشجویی سیمیا
شماره هفتم
پرونده ویژه ۱۲ فروردین
مهمترین عوامل اعتراضات مردمی در روزهای پیش از انقلاب و مطالبات ملت ایران چه بود ؟
زمینههای اعتراضات مردم در روزهای پیش از انقلاب ریشه تاریخی دارند. میتوان این ریشهها را از انقلاب مشروطه، نهضت ملی ایران مورد بررسی قرار داد. اما در جمعبندی این ریشههای تاریخی میتوان به سه عامل اصلی اشاره کرد که در شعارها و مطالبات عمومی مردم در راهپیماییهای سال ۵۷ منعکس شد.
اول : ” آزادی” و رهایی از عامل استبداد سلطنتی بود که در رفتار خودکامه شاه تبلور داشت. فرهنگ استبدادی با پیشینه ۲۵۰۰ ساله تار و پود رفتار ما ایرانیان را متأثر کرده است. برای مطالعه و بررسی عمیق این پدیده میتوان به مدافعات زندهیاد مهندس بازرگان در دادگاه نظامی سال ۱۳۴۳ با عنوان “چرا با استبداد مخالفیم” که در مجموعه آثار۶ مهندس بازرگان چاپ شده است، مراجعه کرد. آن روزها تصور عمومی مردم این بود که با رفتن شاه مشکل استبداد برطرف و جامعه ما آزاد خواهد شد!! در حالیکه خارج کردن “شاه کوچولو” از درون شخصیت آحاد جامعه ما، مستلزم یک فرایند تحول فرهنگی ـ اجتماعی و نیاز به تلاش فراوان دارد.
دوم : “استقلال” و رهایی از استیلای بیگانگان در دویست سال اخیر به ویژه آمریکا بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ .
سوم : “جمهوری اسلامی” و تأمین حاکمیت ملت بر سرنوشت خود براساس ارزشهای فرهنگ اسلامی که باور اکثریت قاطع ملت ایران است. مهندس بازرگان با شناخت تاریخی خود بهنگام رفراندوم جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین سال ۵۸ به استناد اساسنامه مصوب شورای انقلاب که قبلاً به تصویب رهبر فقید انقلاب نیز رسیده بود، “جمهوری دموکراتیک اسلامی” را برای رأی گیری پیشنهاد کرد تا از برداشتهای غیردموکراتیک از جمهوری اسلامی جلوگیری شود. اما آیتاله خمینی رهبر فقید انقلاب با این استدلال که در واژه “جمهوری” مفهوم دموکراتیک مستتر است و قبلاً در سخنان خودشان در پاریس نیز این امر را تصریح کرده بودند که جمهوری اسلامی مانند جمهوری در فرانسه خواهد بود، بر “جمهوری اسلامی” تأکید کردند.
چه افراد و گروههایی در پیروزی انقلاب اسلامی سهم عمده داشتند و رویکرد این افراد و گروهها پس از پیروزی انقلاب نسبت به نظام جمهوری اسلامی چگونه بوده است؟
احزاب و گروههای اجتماعی زیادی در زمینهسازی تحولات سال ۵۷ و پیروزی انقلاب نقش داشتند، اما دو گروه روحانیون مبارز به رهبری آیتاله خمینی بعد از ۱۵ خرداد سال ۴۲ و روشنفکران دینی بطور مشخص مهندس بازرگان و نهضت آزادی ایران سهم عمدهای در مدیریت و پیروزی انقلاب داشتند. سوابق تاریخی نشان میدهد که تعامل تعالیبخش رهبران نهضت آزادی ایران از دهه بیست و به ویژه در رخدادهای اوایل دهه چهل آغاز شد و در فرایند تحولات سال ۵۷ به اوج خود رسید. بطوریکه هم در خارج از کشور در عراق و در دوران اقامت رهبر فقید انقلاب در پاریس و هم در مسئولیتهای مدیریتی رخدادهای سال ۵۷ در داخل کشور چون “راهاندازی نفت و تنظیم اعتصابات”، “ستادهای راهپیماییهای تاسوعا، عاشورا و استقبال از امام”، “دیپلماسی انقلاب” در داخل و خارج از کشور و… کاملاً این تعامل و همکاریها مشهود است. اما در سالهای بعد از انقلاب به ویژه بعد از دولت موقت در چهاردهه بعد از انقلاب نهضت آزادی ایران همواره نقش پاسداری از اصول و آرمانهای اصیل انقلاب و مطالبات تاریخی ملت ایران را برعهده داشته است و به فریضه امر به معروف و نهی از منکر عمل کردهاند و البته همیشه با محدودیتها و تضییعات روبرو بودهاند. اینکه در قبال خط مشی تعامل تعالیبخش دهههای قبل از انقلاب نهضت آزادی با روحانیت؛ در دهههای بعد از انقلاب چگونه با روشنفکران دینی ازجمله با نهضت آزادی عمل شده است و پیامدهای آن موضوعی است که میتواند مورد بررسی تاریخی قرار گیرد.
در سالهای پس از انقلاب تا چه اندازه مطالبات مردم ایران که زمینهسازی انقلاب اسلامی بود محقق شده است؟
بررسیهای تاریخی در سطح جهانی نشان میدهد که هیچ انقلابی تاکنون موفق به تحقق آرمانهای اولیه خود نبوده است. انقلاب اکتبر شوروی، انقلاب کوبا، انقلاب چین، انقلاب الجزایر و… هیچ یک نتوانستهاند به آرمانها و مطالبات خود جامعه عمل بپوشانند. بهمین علت در قرن بیستم گفتمان انقلاب از برنامه تحولخواهان در سطح جهانی خارج شده و گفتمان اصلاحات جایگزین آن شده است. بنابراین این انتظار که در انقلاب اسلامی ایران مطالبات مردم ایران بطور کامل محقق شده باشد دور از واقعبینی است. به رغم این واقعیت تاریخی و فراز و فرودهایی که در دهههای بعد از انقلاب شاهد بودهایم، انقلاب اسلامی دستاوردهائی ازجمله حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور داشته است که امروز بیش از پیش با توجه به شرایط منطقه قابل توجه است؛ البته به رغم مجموعه توطئههایی که بیگانگانی که منافع خود را بعد از انقلاب در ایران و منطقه از دست دادهاند؛ بر کشور ما ازجمله هشت سال جنگ تحمیل کرده اند.
پس از گذشت قریب به ۴ دهه از انقلاب نسبت متقابل انقلابیون دهه ۵۰ با انقلاب و نظام چگونه است؟
انقلابیون دهه پنجاه ازجمله سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدائی خلق بعد از انقلاب به تدریج حذف شدند. برخی چون مجاهدین خلق هنوز بر مواضع گذشته خود نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران ایستادگی میکنند ولی پایگاه خودشان را به خاطر عملکرد ناصوابشان از دست دادهاند، برخی چون چریکهای فدائی هماهنگ با تحول گفتمانی در سطح جهانی به خطمشی اصلاحات و مبارزه قانونی و مسالمتآمیز روی آوردهاند، ولی تأثیر قابلتوجی در تحولات داخل کشور ندارند. البته برخی از انقلابیون دهه پنجاه که بعد از تغییر مواضع مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ بطور پراکنده شکل گرفتند و بعد از انقلاب بصورت منسجم با عنوان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در درون نظام همکاری داشتند با تحولات سالهای اخیر البته با گفتمان اصلاحات عملاً در جایگاه اپوزسیون وفادار به نظام و قانون اساسی قرار گرفتهاند.
چه افراد، گروهها یا نهادهایی در کنار گذاشتن و انزوای بخش بزرگی از انقلابیون در سالهای پس از انقلاب تأثیرگذار بودهاند و از این اقدامات چه هدفی را دنبال میکنند؟
باتوجه به نقش روحانیون مبارز و گفتمان ولایت فقیه در تحولات سالهای بعد از پیروزی انقلاب و نهادهای شکل گرفته که پایههای اقتدار نظام را تشکیل میدهند، بطور طبیعی گروههای انقلابی درون نظام که با هژمونی موجود هماهنگ نبودهاند، حذف شدهاند. هدف آنان تأمین انسجام درونی نظام با حفظ مواضع خودشان قابل ارزیابی است.
به نظر شما چه اندازه گروهها و احزابی که در این سالها از قطار انقلاب پیاده شدهاند، توانستهاند در سالهای پس از انقلاب در جامعه ایران تأثیرگذار باشند و آیا حضور این گروهها در جامعه احساس میشود و یا انزوا پیشه کردهاند؟
به نظر میرسد گروههایی که به دنبال قدرت بودهاند بعد از اینکه از قطار انقلاب پیاده شدند عملاً تأثیری در تحولات اجتماعی نداشتهاند و منزوی شدهاند. اما گروههایی که بدنبال تحولات فرهنگی ـ اجتماعی بودهاند و ریشه تاریخی داشتهاند فکر و گفتمان آنان درچند دهه گذشته بارورتر شده و مورد توجه جامعه به ویژه آگاهان جامعه قرار گرفته است.
منبع: نشریه دانشجویی سیمیا شماره هفتم پرونده ویژه ۱۲ فروردین