آیت الله منتظری مظهر صداقت و عدالت بود و نماد اجتهاد بیمنت و مجتهد بیمنیت
۱۰ دی , ۱۳۹۲
عماد بهاور
ندای آزادی : مراسم چهارمین سالگرد درگذشت آیت الله منتطری؛ جمعه شب، ۲۹ آذر ۱۳۹۲ در بند ۳۵۰ زندان اوین و با حضور تعدادی از زندانیان این بند برگزار شد.
به نوشته کلمه، در این مراسم که علیرضا رجایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی با بحثی پیرامون شخصیت و اندیشه فقیه عالیقدرسخنران اصلی آن بود، در ابتدای این مراسم پس از تلاوت آیات قرآن، عماد بهاور؛ مسئول شاخه جوانان نهضت آزادی ایران به عنوان مقدمه مراسم سخنان خود را با آیه شریفه سوره احزاب آغاز کرد که: من المومنین رجال صدقوا ما اهدو الله علیه، در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستهاند صادقانه ایستادهاند…
عماد بهاور که از سال ۱۳۸۸ در زندان به سر میبرد تصریح کرد: چهار سال از درگذشت فقیه عالیقدر آیت الله العظمی منتظری میگذرد و ما نیز چهارمین مراسم بزرگداشت جایگاه و مقام ایشان را در بند ۳۵۰ در چهارمین سال زندان و حبس و حصر دوستان و یاران ایشان برگزار میکنیم.
وی افزود: آیت الله منتظری؛ مظهر صداقت و عدالت بود و نماد اجتهاد بیمنت و مجتهد بیمنیت.
نقد سنت از درون
در ادامه، علیرضا رجایی؛ سخنان خود را با روایتی از حضرت امام علی (ع) آغاز کرد که “زیانکارترین مردم کسی است که بتواند سخن حق را بگوید اما آن را به زبان جاری نکند” و سپس تصریح کرد: طبیعی است که وقتی ما به گروهی از افراد نام عالم، دانشمند و صاحب فکر میگذاریم دست کم بر پایه این روایت، انتظار اینست که این افراد که پیشگام هستند و از ادراک تیزتر و پیشروتری برخوردارند و بدین سبب مسائل را به خوبی میفهمند و چون بهتر میفهمند، قاعدتا باید آن را ابراز کنند.
وی افزود: سالگرد درگذشت مرحوم آقای منتظری است و او انصافا مصداق کسی است که حق را شناخت و آن را ابراز کرد و در ابراز حق در برابر مشکلات و مسائلی که برای او پیش آمد، هرگز کوتاه نیامد. در مقابل افراد زیادی بودند که در موضع فهم حقیقت بودند اما آن را کتمان کردند و این خسارت و زیان به خود آنها محدود نشد بلکه تسری پیدا کرد در کل جامعه.
رجایی درباره زندگی و شخصیت مرحوم آیت الله منتظری گفت: مرحوم آقای منتطری متولد سال ۱۳۰۱ خورشیدی یعنی در انتهای دوران پر تلاطم مشروطه و تقریبا در بدو شکل گیری حکومت پهلوی؛ است. بنابراین تاریخ زندگی او با تاریخ سیاست معاصر ما آمیخته است. او فرزند حاج علی منتظری؛ یک کشاورز ساده بود که در شرح حال او گفتهاند با اینکه زمین کوچکی داشت اما گاهی از شدت تنگدستی مجبور بود به صحرا برود و به خارکنی مشغول شود اما با همه این تنگدستی حاج علی منتظری فردی بود که در حد مقتضیات زمانی و مکانی از دانش مذهبی بیبهره نبود. خود آقای منتظری اشاره میکرد که در دورانی که برای فراگیری دانش مذهبی در اصفهان اقامت داشت وقتی به نجف آباد برمی گشت پدرش از او میخواست که در زمین کشاورزی کار کند و مرحوم منتظری به پدر شکوه میکرد که درشان لباس روحانیت نیست که یک روحانی کار یدی و کشاورزی کند اما پدر پاسخ میداد که اینها را شما ساختهاید والله محمد (ص) و علی (ع) با آن مقامی که داشتند کِی و کجا از کار پرهیز میکردند.
وی در توصیف ابعاد شخصیت مرحوم منتظری افزود: خصلت تواضع و فروتنی چندانکه برای خودششان مرجعیت و حاجب و دربان قایل نبود تا واپسین لحظه زندگی با او بود.
اندیشه فقهی آیت الله منتظری
علیرضا رجایی به تبیین ویژگیهای اندیشه فقهی آیت الله منتظری پرداخت و گفت: گفته میشود که در زمینه فقهی؛ آقای منتظری فقیهی به نسبه سنتی بود و این صفت را کسانی به او دادهاند که در خود حوزه هستند اما بحث من اینست که همن فقه به تعبیر آقایان روحانی؛ “سنتی” در مواجهاتی که با رخدادهای اجتماعی و سیاسی چگونه به مهمترین مسائل زندگی و اساسیترین مسائل سیاسی و برجستهترین عناوین حقوقی و مشخصا حقوق بشر ورود پیدا کرد و پاسخهایی درخور دارد.
این عضو شورای فعالان علمی و مذهبی ادامه داد: چنانچه گفتهاند و شنیدهایم فقه مرحوم منتظری متاثر از فقه آیت الله بروجردی بود. تلاش مرحوم منتظری در یکی دو دهه اخیر در راستای تعمیق و بازنگری اندیشه فقهی خود به تعبیر شاگردانش از چند مشخصه برخوردار بود. نخست آنکه تلاش کرد فقه او از فقه “تکلیف محور” به فقه “حق محور” تغییر پیدا کند؛ دوم اینکه فقه مرحوم منتظریی به تاسی از روش فقهی مرحوم بروجردی فقهی بود تاریخی تحلیلی یعنی از دید آقای منتظری باید در خاستگاه تاریخی خودش و بر اساس پیشینه فلسفی که او برای آنها قائل بود؛ تحلیل میشد. در عین حال فقه مرحوم منتظری؛ فقه درگیر مسئله زندگی بود. کسانی که درباره سبک فقاهتی او سخن گفتهاند؛ اشاره میکنند؛ مسیر زندگی ایشان چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ سختیهایی که ایشان در زندان و تحت شکنجهها متحمل شدند؛ همه تاثیر مستقیمی بر روایت فقهی و شیوههایی که در این زمینه برگزیده داشت.
رجایی گفت: مرحوم منتظری به صراحت میگوید وقتی ما با مسائل نو پیدا، به تعبیر من نو پدیده، مواجه میشویم، باید به گونه ایی به درک آنها دسترسی پیدا کنیم که اگر درک ما از احکام گذشته گنجایش توضیح مسائل نو پیدا را نداشت بتوانیم در مبادی عقلی و نقلی احکام بازنگری کنیم.
رجایی تصریح کرد: نکته مهمی است که آقای منتظری در این نظریه هم مبادی عقلی و هم مبادی نقلی و هم لفظ بازنگری را به کار میبرد. مرحوم منتظری میگوید که در جریان بازنگری ممکن است به نتایجی مغایر با نتایج گذشته برسیم و حتی اگر چنین نشود به تبیینها و تفسیرهای جدید میرسیم.
وی افزود: متد و روش آقای منتظری در بازنگری احکامی که پاسخگوی مسائل جدید نیست متکی بر ۲ مولفه فکری است. نخست بر نظر فلسفی متکی است و دوم بر پایه نظر تاریخی و تحلیلی است که گفته میشود این نظریه دوم از مرحوم آیت الله بروجردی اخذ شده است و به باور من مرحوم آیت الله منتظری در روش فقهی خود آن را بسط و گسترش داده است.
به جهت فلسفی آیت الله منتظری میگوید که فیلسوفان و متکلمان شیعه به “حسن و قبح ذاتی افعال” معتقد هستند یعنی ما میتوانیم مسئله خیر و شر یا همان خوبی و بدی را صرف نظر از وحی به صورت عقلانی درک کنیم. بنابراین میتوانیم احکام شرعی را که ناظر بر مسائل و نظم و ترتیب بخشیدن به امور جامعه هستند و در چهارچوب دانش حقوقی تعریف میشوند، دوم اینکه آقای منتظری اعتقاد داشت که مسائلی که در زمینه اجتماعی دارند، اغلب احکام امضایی هستند؛ یعنی این احکام پیش از اسلام در جامعه جاهلی عرب وجود داشته و پیامبر (ص) فارغ از وحی آنها را تایید کرده است. بنابراین ما که قائل به بررسی اجتماعی، تاریخی و تحلیلی احکام فقهی هستیم بر این باوریم که اگر جامعه قبل از بعثت پیامبر (ص) عقلا به درک امری رسیده بود که مسائل جامعه را ساماندهی میکرد؛ به طریق اولی ما در این تاریخ آن امور را بهتر میتوانیم درک کنیم. مرحوم منتظری میگفت لازم است ما زمینه اجتماعی احکام را درک کنیم و اگر در این زمینه اجتماعی حکمی به لحاظ فقری بود؛ که کارگشای مسائل امروز نبود میتوانیم از آن عبور کنیم.
علیرضا رجایی ادامه داد: بنابراین؛ از دید من؛ در بخش دوم نظر آقای منتظری، دو نکته اساسی وجود دارد. نخست آنکه پدیده “جامعهشناسی فقه” مطرح است؛ یعنی اعتقاد دارند که از طریق جامعهشناسی فقه میتوانیم زمینه احکام را درک کنیم و اگر آنها را مناسب جامعه جدید با توجه به تغییر ساختارهای اجتماعی موجود نیافتیم، میتوانیم عنوان کلی را نگه داریم ولی در اجرای آن تغییراتی متناسب با وضع موجود ایجاد کنیم. دوم اینکه بر اساس همین، “جامعهشناسی فقه” به “جامعهشناسی معرفت” میرسیم یعنی انسان در برهههای خاص تحت تاثیر مقتضیات جامعه به درک خاصی از مسائل میرسد؛ بنابراین بر پایه جامعهشناسی معرفت اگر در دوره ایی مثلا ۱۰۰۰ سال پیش، مسئله ایی را به گونه ایی میفهمیدیم، الان به گونه ایی دیگر میفهمیم.
رجایی اظهار داشت: نکته دیگر بر پایهه این ۲ اصل یعنی بحث فلسفی مبتنی بر حسن و قبح ذاتی افعال و دوم جامعهشناسی فقه، آقای منتظری بر این باور بود که انسان مجرد از وحی، میتواند مصالح و مفاسد مسائل اجتماعی را درک کند و براساس آن مصالح و مفاسد، اجتهادهای جدید انجام دهد.
وی افزود: نکته اساسی بحث این است که ساختارهای اجتماعی تعیین کننده احکام اجتماعی و سیاسی فقه هستند، براین پایه احکام اجتماعی دوران تاریخی خامی میداند که اگر در تغییر ساختارهای اجتماعی و تکامل مناسبات اجتماعی، پاسخگوی نیازهای روز نباشند میبایست احکام جدید وضع شود. مرحوم منتظری تصریح میکند که اگر حکمی که در جامعه بادیه نشین ۱۴۰۰ سال پیش مثلا در بحث دیات یا… امضا شده و اکنون پاسخگوی ساختار و مسائل روز نیست ضرورتی ندارد به همان شکل سابق به جامعه شهری امروز تسری یابد. دکتر علی رضا رجایی در تبیین عنوان “نقد از درون سنت” گفت: آیت الله منتظری در شیوه فقهی خود دستگاه فقه را حفظ میکند در واقع بحث آقای منتظری اینست که ما هرگز نباید از منابع فقه یعنی عقل، سنت و اجماع عدول کنیم و همه این اتفاقات و تحولات در چهارچوب همین منابع رخ میدهد.
وی افزود: مرحوم منتظری که به تبعیت از آقای بروجردی فقه شیعه را در حاشیه فقه اهل سنت تعریف میکرد. بدان معنا که چون جوامع ابتدایی اسلام تا همین امروز غالبا جوامع اهل سنت بودهاند. از همین رو ابواب فقه اهل سنت پیشتر شکل گرفت. از همین رو وقتی ما به تحلیل اجتماعی فقه شیعه میپردازیم باید به این زمینه آن یعنی شکل گیری فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت توجه کنیم و بر این اساس اجتهاد کنیم.
رجایی تصریح کرد: به نقل از شاگردان مرحوم منتظری، از دید ایشان “عدالت” در مبدا و سلسله احکام اسلام است، از همین رو چنانچه بر پایهه سلسله احادیث به یک حکم برسیم اما مطابق حسن و قبح ذاتی فعل، آن حکم با عدالت سازگار نباشد آن را رد میکنیم.
اندیشه سیاسی آیت الله منتظری
دکتر علی رضا رجایی در بخش دیگری از سخنان خود به تبیین دیدگاه سیاسی آیت الله منتظری پرداخت و گفت: به جهت سیاسی بحث ولایت فقیه را که مرحوم منتظری مطرح کرد، اگرچه در سالهای کنار رفتن از جانشینی رهبری به تعبیری تا حدودی از “ولایت” به “نظارت” گذار کرد، اما پیش از آن هم در همان بحث “در اسارت” که به عربی درباره ولایت فقیه نوشته است، مشروعیت حکومت را از رای مردم دانستهاند و در این راستا ۲۸ دلیل آوردهاند که حاکمیت بر اساس رای مردم انتخاب میشود و مشروعیت مییابد و در همین کتاب “در اسارت” و همان سالهایی که همچنان جانشین و قائم مقام رهبری بودند با نظر آقای خمینی موسوم به نظریه نصب مخالفت کرد، نظریه ای که بر اساس آن وحی نصب الهی دارد و جانشین معصوم است. مرحوم منتظری هم بر اساس منابع روایتی و هم به لحاظ دلالتها این نظریه را مخدوش و ناکافی دانستهاند و به طور مشخص بحث ولایت فقیه آقای خمینی را که عمدتا با استناد به مقبوله “عمربن حنظله” یا همان صحیحه ابن ابی خدیجه مطرح شده، ناکافی دانسته است و چنانچه اشاره شد ۲ دلیل در رد آن عنوان میکند و نتیجه میگیرد که حکومت در نهایت بحثی عقلانی و عرفی و وابسته به رای مردم است
دیدگاه آیت الله منتظری درباره حقوق بشر
علیرضا رجایی، به موضوع حقوق بشر در آراء و نظریات مرحوم آیت الله منتظری نیز پرداخت و در این باره گفت: در بحث حقوق بشر بر اساس نوشتههای سالهای اخیر به نظر میرسد؛ دیدگاه ایشان در بحث حقوق بشر متکی به حقوق انسانی است و بر پایه آیات و روایات از جمله آه “و لقد کرمنانی آدم و… ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم… (اسراء ۷۰)”، اعتقاد داشت که انسان مجموعهای حقوق ذاتی و لاینفک دارد که تحت هیچ شرایطی قابل سلب نیست و بر این اساس آیت الله منتظری همه مفاد اعلامیه حقوق بشر را جزء حقوق ذاتی به شمار میآوردند. به عنوان نمونه اشاره کردهاند به آزادیهای مذهبی؛ برابری حقوق مسلمان و غیر مسلمان، حق آزادی اندیشه، حق آزادی بیان، حق مالکیت و حق امنیت و…
رجایی افزود: مرحوم منتظری همه این حقوق ذاتی و مصرح را متکی به “حق صلح” میداند که اگر این حقوق مخدوش شود همه حقوق مخدوش میشوند. و در همین راستا بر پایه “حق صلح” و همچنین اصل “عدالت” که پیشتر گفته شد، مرحوم منتظری به اصل “عدم خشونت و عدم اعمال زور” باور داشتند و بر اساس آیات و روایات تاکید داشتند که مسئله اخلاقی و اعتقادی را نمیتوان به زور تحمیل کرد. به عنوان نمونه اشاره میکنند به آیه “لا اکراه فی الدین… در پذیرش دین هیچ اکراهی نیست… (بقره ۲۵۶)” وشان نزول این آیه که در تفسیر کشاف و تفسیرالمیزان آمده مربوط است به فردی از زمره مهاجرین که ۲ فرزند مسیحی داشت و نگران و درمانده نزد پیامبر آمد و از اینکه آنها مسلمان نیستند شکایت کرد و این آیه آمد و آرام شد. یا به آیه ۹۹ سوره یونس اشاره میکنند که خداوند پیامبر (ص) را مورد خطاب قرار میدهد که “ولوشاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی تکونوا مومنین_اگر پروردگار تو میخواست تمام کسانی که روی زمین هستند؛ همگی (به اجبار) ایمان میآوردند، آیا تو میخواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟!”
علیرضا رجایی در بحث حقوق بشر از دیدگاه آیت الله منتظری به موضوع شکنجه اشاره کرد و گفت: آقای منتطری به تحریم قطعی شکنجه معتقد بود و بر همین اساس اقرار مبتنی بر زور در دادگاه را باطل میدانست.
رجایی تصریح کرد: آقای منتظری اعتقاد داشت “حدود” قابل تبدیل نیست و چون باعث وهن اسلام میشوند، باید تعطیل شوند. اما از همه مواردی که در این بحث عرض کردم از دید من مهمترین نتیجهای که مرحوم منتظری بر اساس استنباط من میگیرند اینست که فقه اجتماعی؛ سیاسی و جزایی اسلام یک دستگاه حقوقی است مثل دستگاههای حقوقی دیگر که در نتیجه تعامل با مسائل روز یا به اصطلاح مسائل محدثه قابل تغییر و تحول است، و اشاره میکنند که اگر هدف احکام تنبه و جلوگیری از فساد است پس چنانچه این هدف با علوم جدید مثل جرمشناسی، روانشناسی یا.. قابل تحقق باشد، لازم نیست به شیوه احکام گذشته عمل شود و میتوان نظر دین اسلام را با این شیوههای جدید تامین کرد.
نگاهی به کارنامه کنشگری سیاسی آیت الله منتطری
رجایی در بخش پایانی سخنان خود اشاره کوتاه و گذرایی به پیشینه فعالیت سیاسی آیت الله منتظری کرد و در این باره گفت: مرحوم منتظری که از حدود ۳۰ سالگی به اجتهاد رسید از دهه ۴۰ و مشخصا از سال ۱۳۴۲ با نهضت ۱۵ خرداد وارد عرصه فعالیت سیاسی شد و در پی آن در سالهای ۴۵ و ۴۷ مدتی زندانی شد و از سال ۵۲ تا ۵۰ در تبعیدهای مکرر به سر برد. تبعید از طبس به خلخال و سپس ستفر. در سال ۵۴ نیز با یک حکم ۱۰ ساله به زندان افتاد که با پیروزی انقلاب از زندان آزاد شدند. در طول حدود ۶ سال زندان زیر شکنجههای مختلف قرار گرفت.
وی افزود: اما پس از انقلاب هم رفته رفته انتقادهای مرحوم منتظری نسبت به رویه امور جایی عمیقتر شد. در سالهای ۶۰ تا ۶۲ نسبت به رویه قضایی احکام صادر شده به ویژه احکام معطوف به اعدام انتقادهای شدیدی ابراز کرد و در اثر مداخلات توانست عده ایی را از مجازات اعدام نجات بدهند
این عضو شورای فعالان ملی مذهبی ادامه داد: آقای منتظری در سال ۱۳۶۷ بر اساس نظر اجتهادی خود با احکام اعدام زندانیان به مخالفت پرداخت که نهایتا منجر به حذف ایشان از قائم مقامی رهبری در جمهوری اسلامی شد. مواضع انتقادی آیت الله منتظری در سالهای بعد ادامه یافت تا آن سخنرانی مشهور ۱۳ رجب سال ۷۶ که منجر به حصر ایشان از سال ۷۱ تا ۸۱ و فشار و توهینهای فراوان شد.
وی اظهار داشت: در سالهای بعد از حصر، عمده تلاش مرحوم منتظری در راستای درگیر کردن فقه مورد نظر خود با حقوق جدید و مشخصا حقوق بشر بود. بر پایه تلاش و تجربه آقای منتظری در مییابیم که دستگاه به تعبیر بنده فخیم فقه از چنین ظرفیتهایی برای گذار از پیچیدگیهای فقه قدیم و رسیدن به فقهی پویا و قابل اجرا برخوردار است.
رجایی در پایان گفت: مرحوم آیت الله منتظری سال ۸۸ در یکی از پرمخاطرهترین مقاطع تاریخ سیاسی ما، وقتی حضور ایشان مایه ابتکار بود با سبکبالی و متانت مطلق قلبی از بین ما رفتند و مصداقی شدند از “یا ایتها النفس المطمئنه/ارجعی الی ربک راضیه مرضیه” (فجر/۲۷)