پیر فرزانه ناراضی منصف
یدالله سحابی (۱۲۸۴- ۲۳ فروردین ۱۳۸۱)
محسن کدیور
پیرو محمد مصدق بود و یاور مهدی بازرگان و سیدمحمود طالقانی. سحابی از مصادیق انسان کامل در دوران ما بود. نزدیک یک قرن تلاش برای استقلال و آزادی ایران، یک سده کوشش برای استقرار دین در جامعه بویژه در دانشگاه و عمری دینداری بیریا کارنامهی پربار او را تشکیل میدهد. آنچه در مبارزات مستمر سیاسی دکتر سحابی و همفکرانش چشمگیر است مشی معتدل، منطقی، مسالمت آمیز و قانونی آنان است. او یکی از لیبرالهای خطرناکی! بود که قرار بود جمهوری اسلامی بهدستشان نیفتد.
سحابی منصف در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۷۸ نامه سر گشادهأی به “مقام محترم رهبری جمهوری اسلامی ایران” نوشت و مشفقانه و دلسوزانه دغدغهها و انتقادات و ارزیابیهای خود را از سیاستهای کلان و مدیریت ایشان از باب نصیحت به ائمه مسلمین متذکر شد: “اگر به مصداق فرموده امیرمؤمنان ”دائک منک و دوائک فیک” ریشه مصائب را در خودمان جستجو کنیم دور از تربیت قرآنی نخواهد بود. بر این مبنا برای حل اساسی و ریشهأی بحرانی که موقتا خاموش شده است، شایسته است که بجای فرافکنی و متهم کردن بیدلیل این و آن و جستجوی عوامل مؤثر و مقصر در این حوادث در حوزهأی خارج از عملکرد خود، به تجزیه و تحلیل علل و موجبات اصلی وقایع بپردازیم و بر اساس نتایج آن گره اصلی را بگشائیم.”
“قطعا مسبوقید که ضامن عدالت و امنیت در جامعه قوه قضائیه است و این نهاد تنها در صورتی میتواند عدالت و قسط را در جامعه بگستراند و امنیت همه جانبه را حاکم سازد که به واقع بی طرف و خالی از حب و بغض و تعصب و پیشداوری باشد. اگر گرایشهای سیاسی و منافع جناحی و گروهی بر قضاوت قضات سایه افکند، کل قوه قضائیه هم اعتبار و اقتدار خود را از دست می دهد و هم قادر و صالح به عدالت گستری و حراست از امنیت نخواهد بود و هم در نزد پروردگار عادل حکیم و نیز شارع مقدس اسلام مسئول و مجرم می شود. امروزه قوه قضائیه به تصدیق قضات و حقوقدانان مسلمان، متعهد و دلسوز نظام که خدمات آنان بر همگان و بر شخص جنابعالی پوشیده نیست، بدترین دوران تاریخ خود را میگذراند.”
سحابی مشفقانه متذکر میشود: “مسلما به مصلحت نظام جمهوری اسلامی نیست که رهبر آن در ذهنیت ملت به عنوان مدافع و حامی جناحی شناخته گردد که در انتخابات ریاست جمهوری آشکار گردید که بخش کوچکی از ملت را تشکیل می دهد. تمایل مستقیم یا غیرمستقیم مقام رهبری به یک جناح، چه در انتخابات مجلس خبرگان رهبری چه در تصویب لوایح سرنوشت ساز در مجلس و چه در سیاستها و عملکرد نهادهای مختلف، نقش فراگیر مقام رهبری را که باید مستقل از مناقشات درونی حاکمیت باشد خدشه دار میسازد.”
انتشار این نامه در روزنامهی نشاط در مرداد ۷۸ به توقیف آن منجر شد! سحابی بزرگ آزرده و دل شکسته رفت. آنچه شرط بلاغ بود گفت و رفت. و حکایت همچنان باقی است.